آموزش بهداشت فردی و تهیه‌ی روزنامه دیواری در کتابخانه‌ی طلوع

بهداشت فردی و عمومی از موضوع‌هایی هستند که آموزش آن‌ها خصوصا به کودکان ضروری است. بنابراین تصمیم گرفتیم که در دو جلسه بهداشت فردی را به دختران کتابخانه طلوع آموزش دهیم. این جلسات شامل دو بخش آموزش و فعالیت بود.

آموزش:
در ابتدای کلاس مربی با همکاری بچه‌ها فعالیت‌هایی که هر کسی معمولا در طول یک روز انجام می‌دهد را مرور کرد و روی آدمکی که روی تابلو کشیده بود، قسمت‌هایی از بدن که بیشتر آلوده می‌شوند را مشخص کرد.

مربی در ادامه کلاس همراه با نمایش تصاویری مناسب با سن بچه‌ها، با آن‌ها در مورد نتایج رعایت نکردن بهداشت مو، دست، پا و بدن و بیماری‌های ناشی از آن صحبت کرد. بعد هم روش صحیح مراقبت از این اعضای بدن و شست و شوی مناسب آن‌ها را به بچه‌ها آموزش داد.

فعالیت:
بعد از آموزش اصول بهداشت فردی، مربی تصویر چند روزنامه‌دیواری را  به بچه‌ها نشان داد و از آن‌ها دعوت کرد تا با استفاده از آنچه که در کلاس آموخته‌اند و کتاب هایی مرتبط با موضوع، روزنامه‌دیواری درست کنند.

بنابراین بچه‌ها به گروه‌های چهار نفره تقسیم شدند و ابزار لازم از قبیل مقوا، چسب، قیچی و کاغذرنگی در اختیارشان قرار گرفت. خود بچه ها هم تعدادی وسیله مرتبط با بهداشت فردی برای استفاده در روزنامه با خودشان آورده بودند.

در نهایت بعد از دو هفته تلاش گروهی روزنامه دیواری‌های بچه‌ها آماده شد.

سرپناهی برای پرنده‌ها

یکی از فعالیت‌هایی که در فصل زمستان به همراه کودکان پیش‌دبستانی انجام داده شد، تهیه‌ی لانه‌ای برای پرنده‌های در راه مانده با استفاده از مواد بازیافتی بود.

آن روز پشت پنجره­‌ای که هر روز صبح، نمای زمستانی درخت انار به ما و کلاس ما سلام می‌­داد، قصه­‌ی فرشته­‌ی برفی را خواندیم.
و با قصه سفر کردیم به صبح برفی لانه‌ی موش­‌های مهربان.

موش­‌های قصه­‌ی ما بعد از خداحافظی کردن از مادر که برای ساختن لانه‌­ای بزر‌‌‌گتر می‌­رفت، بازی خود را در برف­‌ها شروع کردند. تا اینکه در آسمان برفی پرنده‌­ای را دیدند که گرسنه و خسته از دوستان خود جدا مانده بود. موش‌های داستان ما سعی کردند با خواراکی­‌های خود و بهتر از آن با محبت و مهربانی­‌شان از پرنده‌ای که آن را فرشته برفی می‌دانستند، مراقبت کنند.

پس از پایان قصه به همراه بچه­‌ها فکر کردیم که برای پرنده­‌های راه گم کرده که همان فرشته بچه‌ها هستند، چه کار می‌توانیم بکنیم؟
و در نهایت با هم برای پرندگان در سرما مانده لانه­‌ای ساختیم، لانه‌ای از پاکت‌های بازیافتی که کودکان بتوانند در خانه و بدون امکانات خاصی نیز مشابه آن را درست کنند و تک تک‌مان برای پرنده­‌ای که ممکن است به سراغ این لانه بیاید دانه ریختیم و لانه را به درخت انار آویزان کردیم.

علی می­‌گفت:خانم معلم جای لانه خوب نیست، فرشته آن را از آسمان نمی‌بیند، زیادی پایین است.

پس جای لانه را چند بار عوض کردیم و دعا کردیم که فرشته‌ها لانه‌ی ما را ببینند.

از آن روز به بعد هر پرنده‌­ای که به سمت درخت انار می‌­آید بچه‌ها آمدنش را خبر می­‌دهند و جریان کلاس برای لحظاتی متوجه پرنده می­‌شود که قصد دارد به لانه­‌ی ما سر بزند یا نه!

بازدید اعضای کتابخانه‌ی طلوع از ارگ کریم خان و حمام وکیل

پسران و دختران عضو کتابخانه طلوع، در قالب سه گروه مختلف، از ارگ کریم خانی و حمام وکیل بازدید کردند.

یک نفر از معلمان کتابخانه هم راهنمای بچه‌ها بود و موقع بازدید قصه‌هایی از راه و رسم و منش کریم‌خان در حکومت‌داری برای بچه‌ها تعریف می‌کرد. همچنین نکاتی درباره قنات رکن‌آباد، ایجاد جوی آب در سطح شهر، طرح‌های اسلیمی، حمام ارگ، فعالیت‌ها و رفت و آمدهایی که در حمام‌های قدیم انجام می‌گرفت برای بچه‌ها گفته شد.

دوست‌داشتنی‌ترین بخش این بازدید برای بچه‌ها مجسمه‌های کریم‌خان و وزیران دربار، مجسمه‌های مختلف داخل حمام وکیل (مثل قلندر، پهلوان، دلاک و سلمانی)، در و دیوارهای نقش‌دار، فواره‌ها و حوض‌های قدیمی پر از ماهی، درختان و حیاط زیبای ارگ کریم‌خان بود.

بعد از بازدید هم، هر کدام از دانش آموزان گزارشی از چیزهای جالبی که دیده و شنیده بودند، نوشتند.

آموزش امنیت فردی به کودکان پیش‌دبستانی طلوع

زنگ «مهارت‌های زندگی» در پیش‌دبستانی طلوع، فرصتی است تا بچه‌ها راه‌هایی برای شناخت بهتر خود و دیگران را بیاموزند. در این کلاس‌ها کودکان با استفاده از ابزارهایی چون قصه، تصویر، فیلم و گفت‌و‌گو، احساسات متفاوت خود را می‌شناسند و با روش صحیح ابراز آن‌ها آشنا می‌شوند، و به علاوه کار گروهی و توجه به دیگران را تمرین و برای حل مسائل با یکدیگر هم‌فکری می‌کنند.
در این کلاس‌ها از ابزارهایی چون قصه، تصویر، فیلم و گفت‌و‌گوی کلاسی استفاده می‌شود.

یکی از موضوعات در زنگ مهارت‌های زندگی، که به ویژه برای کودکان مناطق پرآسیب اهمیت زیادی دارد، مساله‌ی امنیت فردی است.

بدیهی است که نمی‌توان همه مشکلات و خطرات را از کودکان دور کرد. اما می‌توان آن‌ها را طوری تربیت کرد که در مقابله با خطرات و تهدیدات به بهترین شکل از خود دفاع کنند؛ هدف تربیت فرزندانی قوی است. کودکانی که سرشار از اعتماد به نفس و آگاهی باشند، در صورت رویارویی با افراد و موقعیت‌های خطرناک، واکنش درستی از خود نشان می‌دهند.

کودکان طلوع در زنگ مهارت‌های زندگی با آسیب‌های محتمل آشنا شدند و راهکارهایی برای مواجهه با شرایط آسیب‌زا آموختند.
طرح امنیت فردی با یک داستان جذاب آغاز شد؛ داستان کتاب «برخی رازها باید فاش شوند». تصاویر و قلم خوب داستان، کمک کرد تا بچه‌ها به خوبی به داستان گوش دهند.
معلم با طرح سوال‌هایی در زمان خواندن داستان و در پایان داستان، کودکان را با واقعیت‌هایی که ممکن است با آن مواجه شوند، درگیر کرد. داستان نیز با پایانی اطمینان‌بخش به بچه‌ها کمک کرد تا بتوانند به سمت تصمیم‌گیری درست و شجاعانه در چنین موقعیت‌هایی سوق پیدا کنند.

در ادامه‌ی این طرح در جلسات بعد، با قصه و انیمیشن‌های آموزشی، کودکان با انواع ارتباط‌های ناایمن آشنا شدند و سپس نحوه «نه» گفتن را آموختنند و تمرین کردند.
کودکان آموختند که حق دارند انتخاب کنند که چه کسانی به آن ها نزدیک شوند و به این ترتیب «حلقه‌ی محبت‌»شان را شناختند. آنها در ادامه این حلقه‌ی محبت را نقاشی کردند و در پایان هم کاربرگی درباره‌ی تماس ایمن و ناایمن کامل کردند.

 

برگزاری اردوی مادر و کودک در موسسه‌ی طلوع

معلم: بچه‌ها یه خبر دارم!
بچه‌ها: اجازه! چه خبری؟!
معلم: قراره فردا دسته جمعی با مادرها بریم اردو.
بچه‌ها: هوراااا

فاطمه: اجازه میشه خودمون تنها بریم؟!
معلم: چرا؟!
فاطمه: اینطوری بهتره. دوست ندارم مامان‌ها بیان.
معلم: دفعه قبل که اردو رفتیم مامان‌ها نبودند. این دفعه امتحان کنیم، ببینیم چه جوریه؟! موافقی؟…

دومین برنامه‌ی اردو در طلوع، به شکل اردوی مادر و کودک برگزار شد. دراین برنامه که در دو روز متوالی برگزار شد، هر روز دانش آموزان دو کلاس به همراه مادرانشان در اردو شرکت کردند.

اردو در یک پارک خانواده، با دیوارهایی کاهگلی، طبیعتی زیبا و دلنشین و در هوایی نیمه ابری، برگزار شد.

در ابتدای ورود، بچه‌ها در وسایل بازی با تاب و سرسره‌ها بازی کردند. سپس به همراه مادرانشان در پارک قدم زدند. با قسمت‌های مختلف پارک آشنا شدند، قفس پرنده‌ها را دیدند، درختی که به شکوفه نشسته بود را تماشا کردند، زمینی که پر از شن بود را کشف کردند و …

بعد از آن همگی دور سفره‌ای بزرگ جمع شدند و صبحانه خوردند. سپس معلم‌های هرکلاس، جداگانه دو برنامه را اجرا کردند. ابتدا یک کلاس با کمک مادرهایشان فرفره ساختند. سپس کارت پستالی را که بچه‌ها روز قبل به عنوان هدیه برای مادران در کلاس تهیه کرده بودند؛ به مادرهایشان هدیه دادند.

هم‌زمان دانش‌آموزان کلاس دیگر، در فضایی شاد و مفرح، به همراه مادرها بازی‌های حرکتی پر تحرک و پر هیجان را در قسمت دیگری از پارک، اجرا کردند. بازی‌های مشترک مادر و کودک کمک می‌کند که مادران بچه‌ها را ببینند و به آن‌ها توجه کنند. این بازی‌ها به بهبود ارتباط بچه‌ها با مادرانشان نیز کمک می‌کند. بازی‌های حرکتی فضایی شادمانه را برای مادر و کودک به وجود می‌آورد. بعد از آن جای فعالیت‌های دو کلاس عوض شد تا هر دو کلاس ساختن فرفره و بازی حرکتی را تجربه کنند.

در آخر هم بچه‌های هر کلاس، به صورت جداگانه با معلمشان در یک آلاچیق، کنار هم جمع شدند، صحبت کردند، شعر خواندند و دردفتر نقاشی‌هایشان نقاشی کشیدند. در این فاصله که آن‌ها مشغول کشیدن نقاشی بودند، مسوولان آموزشی، به مادرها چند نوع بازی را آموزش دادند.

مادرها هم در انتها از این می‌گفتند که چقدر روز شادی را گذرانده‌اند و با هم در مورد اینکه چطور می‌شود تفریحات خانوادگی مثل سیزده بدر را پرنشاط‌تر کرد بحث می‌کردند.

معلم: اردو چه طور بود فاطمه؟ به نظرت باز هم با مامان‌ها بریم اردو؟
فاطمه در حالی که می‌خندید پاسخ داد: «آره. بازم دوست دارم بریم.»

برگزاری کارگاه آموزشی ویژه‌ی نوجوانان (بر مبنای روش پذیرش و تعهد)

یکی از فعالیت‌هایی که در سال ۹۷ در موسسه طلوع برای نوجوانان اجرا شد، برگزاری یک دوره‌ی آموزشی و درمان روانشناختی براساس روش جدید «پذیرش و تعهد» (ACT) بود.
این برنامه طی ۱۲ جلسه  آموزشی-درمانی ۷۰ تا ۹۰ دقیقه‌ای برای ۲۴ نوجوان ۱۴ تا ۱۷ ساله، براساس شیوه پژوهش آزمایشی طراحی و برگزار شد[۱].

مانند بیشتر انسان‌ها، نوجوانان، ارزش‌ها و آرزوهای زیادی دارند؛ ولی اغلب در بند افکار و احساساتی هستند که بنا به تجربه‌ها و شرایط زندگی خود آن‌ها را کسب کرده‌اند و روش موثری برای برخورد با فکرها و احساسات طبیعی انسانی ندارند. چنین نوجوانانی در بسیاری از موقعیت‌ها منفعل هستند یا به هر راهی برای کنترل افکار و احساسات خود پناه می‌برند و تغییرات مثبت را در وجود خود و در زندگی‌شان عملی نمی‌کنند.

– ح.س دختری ۱۴ ساله است. او مدتی است که به یک گروه از نوجوانان پیوسته که رفتارهای پرخطری را انجام می‌دهند. خانواده او با مشکلات شدید مالی روبرو است. ح.س از حمایت و حضور پدر در خانواده محروم است. او عمده وقت خود را با دوستانش یا گروهی که در آن عضو شده می‌گذراند. «اگر خانواده‌ام دور هم جمع بودند بیشتر وقتم را با آنها می‌گذراندم… اگر پدرم بود، دستم را دور گردنش می‌انداختم و با هم بیرون می‌رفتیم و پز می‌دادم که چنین دوستی دارم … اگر چوب جادویی داشتم به مادرم در [مشکلات] زندگی‌اش و کارهایش و به خواهرم در درس‌ها کمک می‌کردم…»

– ف.س نوجوان ۱۵ ساله، درباره ارزش‌های خودش که می‌خواهد آن‌ها را بعد از این عملی کند، می‌نویسد: « این برای من ارزش است که دیگران را درک کنم تا بتونم زندگی بقیه رو تغییر بدم، برای همین از این به بعد می‌خوام شنونده خوبی برای دوستام باشم…. می‌خوام در روابط خانوادگی روراست باشم و از این به بعد وقتی که شارژ موبایل دارم به مادرم نمی‌گم که ندارم…» از طرفی او اغلب خودش را با این فکرها می‌شناسد : «من دختر سرد و خشک و عجولی هستم، از نظر بقیه من سنگدل هستم…» بنا به این فکرها او ممکن است به آسیب زدن به خودش یا حتی خودکشی فکر کند.

– «اگر یک چوب جادویی داشتم اول خودم (و رفتارم با بقیه) را تغییر می‌دادم، دوم مشکلات خانواده را حل می‌کردم و سوم صلح و دوستی را در جهان ایجاد می‌کردم.» این قسمتی از ارزش‌های قلبی ف.ه نوجوان ۱۵ ساله است. او در جای دیگری می‌نویسد: «دختری یک شب بعد از دعوای خانوادگی احساس می‌کرد که هر مشکلی توی خانوادش هست تقصیر اونه ….» ف.ه مدام درگیر احساسات و فکرهایی مربوط به گذشته و حال است، به اشتباهاتی که در برابر دوستانش داشته یا بدی‌هایی که از بقیه دیده فکر می‌کند و وقت زیادی در روز را درگیر پیام دادن به دوستانش برای دفاع از موقعیت خودش است. ف.ه در گذشته، تجربه انجام رفتارهای پرخطر و هم چنین آسیب زدن به خود برای التیام احساسات و فکرهای دردآور را داشته است.

روش درمان پذیرش و تعهد، که ترکیبی از مدل‌های روانشناسی غربی و شیوه‌های مراقبه و ذهن‌آگاهی شرقی است، نگاهی ویژه و عمیق به انسان و رنج‌های او دارد. نام درمان «پذیرش و تعهد»، برگرفته شده از یکی از پیام‌های اصلی این روش است: بپذیرید هر آنچه را که خارج از کنترل شما است و (در نتیجه) متعهد باشید به آنچه که زندگی شما را غنی می‌سازد. در این دوره چنین سوالاتی، حول مشکلات واقعی و مهم نوجوانان، بررسی می‌شدند:

  • آیا از زندگی خود رضایت دارید؟ آیا براساس آن چیزهایی که در اعماق قلبتان می‌خواهید زندگی و عمل می‌کنید؟
  • مسیر زندگی شما را چه کسی یا چه چیزی معلوم می‌کند؟ (گذشته شما، فکرها و احساسات شما یا ارزش‌ها و آرزوهای مهم‌تان)
  • با خاطرات دشوار و احساسات دشوار (ترس، غم، خشم و …) خود چه می‌کنید؟ برای خلاصی از آن‌ها دست به چه کارهایی می‌زنید؟

آموزش و درمان با استفاده از فیلم، عکس، قصه، مثال‌ و استعاره‌، و از طریق بحث و گفتگوی گروهی، بازی، فعالیت‌های گروهی، اجرای نمایش خلاق توسط دانش‌آموزان، و آموزش مهارت‌ها و تکنیک‌های روانشناختی پیش برده می‌شد. هر جلسه دانش‌آموزان تکالیف فکری و عملی‌ای داشتند که تا جلسه بعد به آن‌ها می‌پرداختند. از آنجایی که بسیاری از تکالیف، فعالیتی عملی داشتند و در رابطه با زندگی، احساسات، نیازها و افکار نوجوان بودند، اغلب دانش‌آموزان تکالیف را پیگیری می‌کردند و انجام می‌دادند.

این دوره مقدمه و آغازی بود برای تغییرات رهایی‌بخش در زندگی این نوجوانان؛ قدمی کوچک که لازم است ادامه یابد تا موثر واقع شود. نوجوانان، گام‌های اولیه برای برخورد موثر با درونیات خود را آموختند و مهارت‌ها و تکنیک‌هایی را جهت پذیرش احساسات دشوار و جدا شدن از افکار ناخوشایند یاد گرفتند. آن‌ها ارزش‌های خود را از نو کشف کردند و به قدم‌های کوچک اولیه برای عملی کردن آن‌ها متعهد شدند. نوجوان‌ها در پایان دوره، درباره تجربه خود از دوره‌ی برگزار شده چنین نوشتند:

  • «من همیشه فکر می‌کردم هیچ احساس بدی نباید توی زندگیم باشه و همیشه با این حس‌ها در جنگ بودم، اما الان یاد گرفتم که می‌تونم تو وجودم به اونا جا بدم و اونا رو بپذیرم و باهاشون در تنش و جنگ نباشم»
  • «من تونستم بفهمم که عصبی هستم و زود در برابر همه چیز می‌شکنم ولی با شرکت در این کلاس و انجام مراقبه‌ها صبورتر شدم … دیگه با بقیه مثل قبل سرد و خشک نیستم … تونستم ارزش‌هامو بشناسم و فهمیدم که منم آدمی هستم که ارزش‌هایی دارم تا دیگه فکر نکنم که آدم بی‌ارزشی هستم…»
  • «من قبلا آدمی بودم که همش در ذهنم زندگی می‌کردم و نمی‌تونستم کارها یا افکار نادرستم رو فراموش کنم ولی الان گذشته‌ام (را) در کنار خودم قرار (می)‌دهم و به آینده فکر می‌کنم.»
  • «من توانستم خودم و ارزش‌ها و آرزوهایم را پیدا کنم و آن‌ها را بشناسم و به سوی آنها قدم بردارم. ناراحتی من – از دست دادن دوستانم- را پذیرفتم و سعی کردم به جای غصه خوردن برای آن‌ها و خاطرات گذشته، راهی پیدا کنم…»

ارزیابی دوره در روش آزمایشی

دو پرسشنامه «پذیرش نامشروط خود» و «انگیزه پیشرفت» در اختیار دانش‌آموزان گروه آموزشی و گروه کنترل (که آموزشی دریافت نکردند)، پیش از برگزاری دوره و پس از برگزاری دوره قرار گرفت. میانگین نمره گروه آموزشی در پذیرش خود، ۹.۰۸ نمره و در انگیزه پیشرفت ۴.۵۸ نمره افزایش یافت. در حالی که میانگین نمره گروه کنترل در پذیرش خود، ۴.۲۵ نمره و در انگیزه پیشرفت ۱.۶۷ نمره کاهش یافت. تحلیل آماری کوواریانس نشان داد که این تفاوت‌ها از جهت آماری نیز معنی دار است و در نتیجه بنا به این روش ارزیابی، آموزش و درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پذیرش نامشروط خود و انگیزه پیشرفت دختران نوجوان موثر بوده است.

 

[۱] در شیوه پژوهش آزمایشی، دانش آموزان به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آموزش و کنترل (که آموزشی دریافت نمی‎‌کنند) پخش می‌شوند. قبل و پس از دوره پرسشنامه های مورد نظر برای ارزیابی دوره در اختیار هر دو گروه جهت تکمیل قرار می گیرد. گروه کنترل کمک می‌کند تا اطمینان بیشتری داشته باشیم که تغییرات در اثر آموزش رخ داده است و نه عوامل دیگر.

 

برگزاری کارگاه بهداشت دهان و دندان ویژه‌ی زنان

در هفته­‌های گذشته ۴ جلسه کارگاه با موضوعات بهداشت دهان و دندان و بهداشت فردی زنان برای گروه­‌هایی از زنان ساکن در محله سعدی برگزار گردید.

یکی از ویژگی‌های جوامع مبتنی بر عدالت، سطح سلامت افراد و گروه­‌های مختلف در اجتماع است. سلامت یک جامعه را می‌­­توان به عوامل و شرایط متنوعی مرتبط دانست. از جمله: میزان خدمات درمانی ارائه شده به ازای افراد، ساختار نظام درمانی، فقر و سطح درآمد، محیط زندگی و شغلی، فرهنگ تغذیه‌ای و رفتارهای بهداشتی.

براساس برخی تحقیقات، سهم خدمات درمانی و نظام درمانی در نظام سلامت یک اجتماع، تنها ۲۰ درصد است و برخی عوامل دیگر به مراتب بیش از نظام خدمات درمانی بر سلامت جوامع تأثیر گذارند.

یکی از این عوامل «رفتارهای سالم» است که عمدتاً بنا بر آگاهی‌­های مربوط به بهداشت و سلامت شکل می‌­گیرد. به عنوان مثال عدم آگاهی از فواید برخی مواد غذاییِ در دسترس، ممکن است موجب شود خانواده‌ها از این مواد استفاده نکنند؛ به علاوه، بی‌اطلاعی از شیوه‌ی درست طبخ غذا می‌تواند موجب کاهش فایده مواد غذایی شود.

برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در راستای ترویج دانش­‌های مرتبط با بهداشت و سلامت می‌تواند گام مهمی در راستای کاهش نابرابری و ارتقاء سطح سلامت جامعه باشد.

تلاش ما بر این بوده که در مؤسسه طلوع از طریق آموزش‌ در این حوزه‌ها گامی را در این راستا برداریم.

کودکان پیش‌دبستانی نانوا شدند و نان پختند

هفته گذشته کودکان پیش دبستانی نانوا شدند و نان پختند.

معلم: امروز قراره نان بپزیم.
محمد: توی بازی و نمایش خانم معلم؟
معلم: نه قراره نانوا بشیم، خمیر نان درست کنیم و با خمیرنان واقعی نان بپزیم.
محمد (در حالی که با هیجان داد می زند): مگه میشه؟

در ابتدای روز، معلم کتاب بهترین نان برای مهربان‌ترین حیوان را برای کودکان خواند. داستان نانوایی که نانی را پخته و در جنگل به دنبال مهربان‌ترین حیوان می‌گردد که نان را به او بدهد. در این داستان مهربان‌ترین حیوان در جنگل، در گفت‌وگوها و برخوردها پیدا می‌شود.

سپس کودکان در کتابِ از گندم تا نان، فرایند آماده شدن نان را از ابتدا آموختند و بعد آماده‌ی نانوایی شدند.

کودکان در فرآیند پخت نان با مراحل آن اعم از: کشت گندم، آسیاب کردن، درست کردن خمیر و پخت نان آشنا شدند. کودکان در این فعالیت مفهوم پیمانه کردن را آموختند، با دست‌های کوچک‌شان خمیر را ورز دادند. با مخمر آشنا شدند و با فرصت دادن به خمیر پف کردن خمیر را دیدند.
بعد خمیر نان را پهن کردند و و روی اجاق نان را پختند. سپس نان‌هایشان را با خودشان بردند تا  درمورد تجربه‌شان سخن بگویند و دسترنج کارشان را به خانواده‌هایشان نشان دهند و به اشتراک بگذارند.

وقتی بچه‌ها کوچکند، چندان مشکل نیست که به آن‌ها کمک کنیم تا اعتماد به نفس به دست آورند. کارهای کوچک می‌توانند تاثیرات بزرگ داشته باشند.

کارهای کوچک، می‌توانند تجربه‌هایی باشند که حامل پیام مهمی هستند. پیامی که می‌گوید: “من می‌توانم این کار را انجام دهم.”

این روزها درمورد خودباوری (اعتماد به نفس) بسیار صحبت می‌شود، اما تا زمانی که ادراک این مسئله براساس تجربه نباشد، مفهومی پوچ است. عزت‌نفس بخش مجزایی از وجود و شخصیت نیست، بلکه با زندگی روزمره در هم آمیخته است و در نتیجه‌ی فعالیتی که موفقیت‌ساز باشد، حاصل می‌شود.

ما دنبال این هستیم که کودکان به تجربیات مثبتی دست بیابند. در فعالیت‌هایی که هزینه چندانی ندارند و به بچه‌ها قدرت تسلط می‌دهند، در آن‌ها شهامت و تعلق به کلاس ایجاد می‌کنند و ترس آن‌ها را از چیزهای جدید و غیر منتظره کم می‌کنند. این کارها به بچه‌ها این نگرش را می‌دهند که: «من از عهده این کار برمی‌آیم.»

ما امیدواریم که بتوانیم در بچه‌ها حس توانایی، احترام به خود و احترام به دیگران را ایجاد کنیم که اساس اعتماد به نفس واقعی است. این بنایی است که آن‌ها در طول زمان به آن چیزهایی می‌افزایند.

رنگ‌های مهربانی

هنر راهی برای بروز احساسات کودکان و پرورش خلاقیت آنهاست.

 یک روز سارا و خواهرش می‌خواستند به یکی از دوستانشان هدیه بدهند. وقتی هدیه‌شان آماده شد سارا کوچولو گفت: «خوب حالا چطوری هدیه‌مان را کادو بگیریم؟ ما که کاغذ کادو نداریم؟»

سارا و خواهرش یک کم فکر کردند. خواهر سارا گفت: «آها! فهمیدم… من از یکی از دوستام یاد گرفتم که چطوری میشه با یه کم رنگ طرح‌های مختلف (مثل طرح برگ درختان یا سنگ یا …) را روی کاغذ چاپ کرد.»

کی می‌دونه چاپ چیه؟ شما هم دوست دارید بدونید چطوری میشه کاغذ کادو درست کرد؟

این شروع طرح چاپ روی کاغذ بود.

ابتدا معلم به بچه ها یاد داد که چطوری با یک تکه ابر و رنگ، استمپ درست کنند. سپس فوم‌های فشرده را شبیه ستاره، گل، ابر، قطرات باران، ماه، پروانه و … چیدند و روی سر قوطی‌های پلاستیکی (سر قوطی شیر یا آب معدنی و …) چسباندند. بعد مهرهایی که آماده شده بود را روی استمپ زدند و طرح‌ها را روی کاغذ چاپ کردند.

کودکان در این فعالیت شاد و مفرح با رنگ گواش و تکنیک چاپ آشنا شدند.

با ساخت یک وسیله کاربردی احساس مفید بودن کردند و اعتماد به نفسشان پررش یافت.

کار با رنگ به تخلیه هیجانی آن‌ها و پرورش خلاقیت‌شان کمک می‌کند.

من رنـگ قـرمـز هستم، هیچ رنگی نیست رو دستم
رنـگ گیـلاس ، آلبـالـو، شـــاتــوت و رنـــگ لبـــو

بــــــرای رنــــگ ســـفید بــگــیــم یـک شــعر جـدیـد
رنـــگ سفـید مثـل بـــرف، مــــی بـــاره از هـــر طــــرف

اگــــــر دنـــبـــال زردی،کــوچـولــو بــایـد بــگردی!
رنـــــگ مـــــوز و طالـبــی، زردآلـــــــــو و گـــــلابــــی

بچـــه ها جـــون، منـم منـم سبــزی دشـــت و چمنـــم
زنــده تـریـن رنـگ زمیــن سبــزم و شــادی آفریــن

کــــوچولو ببین تا کجــــا، آبــــــی رنـــــگ دریـــــا
نــــــگاه بـکـــن توحــــالا بـــه آسمـــان بـــه بـــــالا

 

 

نمایش سایه‌ها، فعالیتی داستان محور

یکی از فعالیت­‌هایی که در پایان قصه­‌گویی می­‌توان انجام داد، اجرای نمایش سایه­‌ای آن قصه با مشارکت دانش­‌آموزان است.

ما هم تصمیم گرفتیم این فعالیت را همراه با بچه‌ها در کتابخانه انجام دهیم.
در ابتدای کلاس، کتاب «ماهی رنگین کمان و غار هیولای دریا»، نوشته‌­ی مارکوس فیستر و ترجمه‌­ی سید مهدی شجاعی، برای بچه‌ها خوانده شد. بعد، بچه­‌ها در مورد محتوا و شخصیت‌­های داستان گفتگو کردند. در نهایت هم به بخش جذاب کلاس رسیدیم…

قبل از شروع کلاس، بچه­‌ها ماسک کوچک شخصیت‌های قصه را با کشیدن الگو روی مقوای سیاه و برش و چسباندنشان به تعدادی نی­­ آماده کرده بودند. مربی هم صفحه نمایش را آماده کرده بود. دو نفر از بچه‌های بزرگتر به عنوان کارگردان و هدایت‌کننده بچه‌ها انتخاب شدند.
هر کدام از بچه‌ها با نظر کارگردان‌ها عهده­‌دار شخصیتی از داستان شدند و در کنار هم چند بار نمایش را تمرین کردند. بعد از تمرین، بچه­‌ها این نمایش را برای دیگر دوستانشان اجرا کردند و فضایی پویا همراه با شادی در کتابخانه ایجاد شد.

البته تعداد اجرا کنندگان نمایش بیشتر از تماشاچی‌ها بود!

برای آشنایی بیشتر با این فعالیت و آماده کردن مقدمات آن می‌توانید به این نشانیمراجعه کنید.