برگزاری اردوی مادر و کودک در موسسه‌ی طلوع

معلم: بچه‌ها یه خبر دارم!
بچه‌ها: اجازه! چه خبری؟!
معلم: قراره فردا دسته جمعی با مادرها بریم اردو.
بچه‌ها: هوراااا

فاطمه: اجازه میشه خودمون تنها بریم؟!
معلم: چرا؟!
فاطمه: اینطوری بهتره. دوست ندارم مامان‌ها بیان.
معلم: دفعه قبل که اردو رفتیم مامان‌ها نبودند. این دفعه امتحان کنیم، ببینیم چه جوریه؟! موافقی؟…

دومین برنامه‌ی اردو در طلوع، به شکل اردوی مادر و کودک برگزار شد. دراین برنامه که در دو روز متوالی برگزار شد، هر روز دانش آموزان دو کلاس به همراه مادرانشان در اردو شرکت کردند.

اردو در یک پارک خانواده، با دیوارهایی کاهگلی، طبیعتی زیبا و دلنشین و در هوایی نیمه ابری، برگزار شد.

در ابتدای ورود، بچه‌ها در وسایل بازی با تاب و سرسره‌ها بازی کردند. سپس به همراه مادرانشان در پارک قدم زدند. با قسمت‌های مختلف پارک آشنا شدند، قفس پرنده‌ها را دیدند، درختی که به شکوفه نشسته بود را تماشا کردند، زمینی که پر از شن بود را کشف کردند و …

بعد از آن همگی دور سفره‌ای بزرگ جمع شدند و صبحانه خوردند. سپس معلم‌های هرکلاس، جداگانه دو برنامه را اجرا کردند. ابتدا یک کلاس با کمک مادرهایشان فرفره ساختند. سپس کارت پستالی را که بچه‌ها روز قبل به عنوان هدیه برای مادران در کلاس تهیه کرده بودند؛ به مادرهایشان هدیه دادند.

هم‌زمان دانش‌آموزان کلاس دیگر، در فضایی شاد و مفرح، به همراه مادرها بازی‌های حرکتی پر تحرک و پر هیجان را در قسمت دیگری از پارک، اجرا کردند. بازی‌های مشترک مادر و کودک کمک می‌کند که مادران بچه‌ها را ببینند و به آن‌ها توجه کنند. این بازی‌ها به بهبود ارتباط بچه‌ها با مادرانشان نیز کمک می‌کند. بازی‌های حرکتی فضایی شادمانه را برای مادر و کودک به وجود می‌آورد. بعد از آن جای فعالیت‌های دو کلاس عوض شد تا هر دو کلاس ساختن فرفره و بازی حرکتی را تجربه کنند.

در آخر هم بچه‌های هر کلاس، به صورت جداگانه با معلمشان در یک آلاچیق، کنار هم جمع شدند، صحبت کردند، شعر خواندند و دردفتر نقاشی‌هایشان نقاشی کشیدند. در این فاصله که آن‌ها مشغول کشیدن نقاشی بودند، مسوولان آموزشی، به مادرها چند نوع بازی را آموزش دادند.

مادرها هم در انتها از این می‌گفتند که چقدر روز شادی را گذرانده‌اند و با هم در مورد اینکه چطور می‌شود تفریحات خانوادگی مثل سیزده بدر را پرنشاط‌تر کرد بحث می‌کردند.

معلم: اردو چه طور بود فاطمه؟ به نظرت باز هم با مامان‌ها بریم اردو؟
فاطمه در حالی که می‌خندید پاسخ داد: «آره. بازم دوست دارم بریم.»