روش تدریس مناظره

روش تدریس مناظره

سکانسی از فیلم مناظره‌کنندگان بزرگ

صحنه: مناظره‌ی نهایی بین دو دانشجوی کالج در مسابقات کشوری مناظره، آمریکا، دانشگاه هاروارد، سال ۱۹۳۵.

سخنران اول، جیمز فارمر جونیور، سیاهپوست. شروع بحث در مقام ایجاب:

طرح مسئله: سرپیچی مدنی سلاحی اخلاقیست برای اجرای عدالت؛ اما چطور می‌شود سرپیچی را کاری اخلاقی فرض کرد؟ این بستگی دارد به تعریف ما از کلمه؛ کلمات!

در سال ۱۹۱۹ در هند، ۱۰۰۰۰ نفر  در شهر آمریتسار اجتماع کردند تا علیه حکام انگلیسی تظاهرات کنند. ژنرال رژینالد دایر آن‌ها را به یک محوطه‌ی بسته راند و به افرادش دستور داد که ده دقیقه آن‌ها را زیر آتش بگیرند. ۳۷۹ نفر مردند؛ مردان، زنان و کودکان در کمال خونسردی به قتل رسیدند. دایر ادعا کرد که یک درس اخلاقی به آن‌ها داده است. گاندی و اطرافیانش با عدم همکاری سازمان‌یافته به آن‌ها پاسخ دادند. ساختمان‌های دولتی اشغال شد. مردم در خیابان‌ها اجتماع کردند و حتی در مقابل ماشین‌های پلیس از رفتن اجتناب می‌کردند. گاندی دستگیر شد، اما انگلیسی‌ها مجبور شدند که او را آزاد کنند. گاندی این حرکت را پیروزی اخلاقی نامید. تعریفِ «اخلاق»: درس دایر یا پیروزی گاندی؟‌ انتخاب با شماست!

(تشویق حضار)

سخنران دوم (طرف مقابل)، سفیدپوست،  در مقام سلب:

از سال ۱۹۱۴ تا سال ۱۹۱۸، در مقابل هر یک دقیقه که از جنگ جهانی می‌گذشت چهار نفر جان خودشان را از دست می‌دادند. تصورش را بکنید! در هر ساعت از هر روز و هر شب، برای مدت چهار سال متمادی، ۲۴۰ نفر مرد جوان به ابدیت پیوستند. ۳۵۰۰۰ ساعت؛ هشت میلیون و دویست و هشتاد و یک هزار مصدوم؛ ۲۴۰ نفر؛ ۲۴۰ نفر؛ ۲۴۰ نفر! اما اینجا کشتاری به مراتب  بزرگ‌تر از آمریتسار در جریان بود. آیا نکته‌ی اخلاقی در این کشتار وجود دارد؟‌ نه! هیچ چیز! جز این‌که مانع از به اسارت گرفته شدنِ اروپا شد. سرپیچی مدنی اخلاقی نیست! چون بدون توسل به خشونت انجام می‌شود. جنگ در راه وطن با توسل به خشونت که مستلزم بزرگترین قربانی، یعنی زندگی است، می‌تواند عمیقا اخلاقی باشد! عدم توسل به زور نقابی است که سرپیچی مدنی به چهره می‌زند تا ماهیت حقیقی‌اش، یعنی آشوب و هرج‌ومرج را پنهان کند.

(تشویق حضار)

متن بالا گفت‌وگویی از فیلم «مناظره‌کنندگان بزرگ» است. این فیلم که بر اساس داستانی واقعی‌ ساخته شده، تکاپوهای یک استاد و دانشجویان او را در تیم مناظره‌ی دانشگاه در سال ۱۹۳۵ به تصویر می‌کشد. (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره‌ی فیلم می‌توانید به این آدرس رجوع کنید.) فارغ از اینکه در مناظره‌ی فوق که به عنوان یک نمونه مطرح شده، کدام طرف دعوی به حق باشند، آن‌چه که به چشم می‌خورد،‌گفت‌وگوی چند جوان پیرامون مهم‌ترین مسائل اجتماعی روزگارشان است؛ گفت‌وگویی مبتنی بر تحقیق، اندیشه و استدلال‌ورزی.

از دیرباز، در فرهنگ آموزش ما، گفت‌وگوی مناظره‌ای افراد، یکی از روش‌های مؤثر برای تفهیم مطالب به شمار می‌رفته است. در مناظره، نظرات مختلف و اندیشه‌های متفاوت بیان می‌شوند، اندیشه‌ها مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرند و هریک از افراد در نظرات‌شان تجدید نظر می‌کنند. حتی ممکن است که از دل این گفت‌و گو، نظرات جدیدی زاییده شود.

روش مناظره، دانش‌‌آموزان را در بیان و استفاده از زبان و نیز تفکر و استدلال‌ورزی پرورش می‌دهد. همچنین تفکر نقادانه و روحیه‌ی نقدپذیری آنان را ارتقا می‌بخشد.

البته پیش‌نیاز استفاده از این روش در کلاس درس این است که کلاس فضای اجتماعی خوبی داشته باشد و دانش‌‌آموزان هدف از بحث کردن را برد و باخت ندانند؛ بلکه احساس کنند که همگی با هم در مسیر آموختن هستند. و این تا حد زیادی به هنر معلم باز می‌گردد.

ما در این‌جا تلاش کرده‌ایم که برخی از جزئیات این شیوه از آموزش را معرفی کنیم.

اندیشه‌ها را به هم بزنید تا از دل آن‌ها، درستی‌ها زاییده‌ شود.۱

مراحل اجرا

به طور معمول چهار مرحله را برای روش تدریس مناظره وجود دارد:۲

۱. طرح موضوع ‌

برای بحث و مناظره، موضوعی در نظر گرفته می‌شود. سپس از دانش‌‌آموزان خواسته می‌شود که تا جلسه‌ی بعد درباره‌‌ی موضوع مطالعه کنند و اطلاعات به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنند. موضوعاتی که در این مرحله انتخاب می‌شوند، باید متناسب با اهداف درسی و نیازهای کودکان باشد و همچنین برای دانش‌‌آموزان برانگیزاننده باشد. علاوه بر این، باید از موضوع‌هایی بهره گرفت که قابل بسط و گسترش باشند و بتوان از زوایای مختلف آن‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

۲. بحث و ارائه‌ی نظر

دانش‌‌آموزان درباره‌ی موضوع مورد نظر شروع به صحبت کردن می‌کنند. معلم در این مرحله مدت زمانی را برای بحث در نظر می‌گیرد و قواعدی را برای سخن گفتن وضع می‌کند. این قواعد می‌تواند به شرح زیر باشد:

الف) ابتدا افرادی که مایل به سخن گفتن هستند، داوطلب می شوند و از میان آنان به قید قرعه ترتیب سخن گفتن انتخاب می‌شود. زمان صحبت کردن برای هر نفر مشخص می‌شود؛ مثلا ۳ یا ۵ دقیقه.

پ) پس از این‌که نفر اول صحبت خود را انجام داد، ۲ یا ۳ نفر داوطلب به قید قرعه می‌توانند در مورد صحبت نفر اول صحبت کنند. آن‌ها می‌توانند یک سؤال یا یک نکته‌ی مهم در مورد سخن دوست‌شان بیان کنند یا انتقادشان را به صحبت نفر اول بیان کنند. نفرات دوم نیز زمان محدودی برای صحبت کردن دارند.

ت) هر نفر قبل از این که صحبت‌های خود را آغاز کند، باید صحبت‌های نفر قبل از خود را به طور مختصر بیان کند.

۳. پررنگ کردن چالش یا تفکر در گروه

پررنگ‌کردن چالش

معلم سعی می‌کند که از میان صحبت‌های دانش‌‌آموزان، چالش‌ها و نکات کلیدی را بیرون بکشد. سپس از دانش‌‌آموزان می‌خواهد که دلایلی به نفع یا برعلیه چالش مطرح شده بیاورند. در این مرحله می‌توان از افرادی که در مرحله‌ی قبل چندان فعال نبوده‌اند، خواست که در مورد چالش مطرح شده نظر بدهند. بدین ترتیب همه‌ی دانش‌‌آموزان در بحث مشارکت داده می‌شوند.

تفکر در گروه

معلم دو موضع مشخص را در رابطه با موضوع تعیین می‌نماید. سپس دانش‌آموزان به سه گروه تقسیم می‌شوند: موافقان اندیشه‌ی مورد بحث، مخالفان اندیشه، و متفکران. دانش‌آموزان در هریک از گروه‌های موافق و مخالف به مدت مشخصی مثلا ۱۵ دقیقه با هم گفت‌وگو می‌کنند تا نظراتشان را یکی کنند و به استدلال‌های بهتری برسند. در نهایت نمایندگان هریک از گروه‌های مخالف و موافق با هم به مناظره‌ می‌پردازند. گروه متفکران کسانی هستند که هنوز تصمیم قطعی نگرفته‌اند و می‌خواهند بیشتر به موضوع فکر کنند. دانش‌آموزان متفکر گاهی به صحبت‌های موافقان گوش می‌دهند و گاهی به صحبت‌های مخالفان. این امکان وجود دارد که در میانه‌ی گفت‌وگو، هریک از دانش‌آموزان، گروه خود را تغییر بدهند و به گروه دیگری بپیوندند.

۴. نتیجه‌گیری و ارزش‌یابی

در مرحله‌ی آخر، نتیجه یا نتایج بحث بیان می‌شوند. ممکن است که کلاس به یک نتیجه‌ی قطعی نرسد و یا به این نتیجه برسد که نیاز به تحقیق بیشتری است. در این صورت دانش‌‌آموزان برای انجام تحقیق گروه‌بندی می‌شوند. در نهایت دانش‌‌آموزان مورد ارزش‌یابی قرار می‌گیرند.

طبیعتا این مراحل سلب و انعطاف‌ناپذیر نیستند. هدف ما از تعیین مرحله‌ها این است که یک دید کلی از روند اجرای برنامه به دست‌آید. اما در نهایت معلم است که بسته به وضعیت کلاس در مورد چگونگی پیشبرد کار تصمیم می‌گیرد.

مثالی واقعی از اجرای یک درس به روش مناظره

مرحله ۱: برای درس هدیه‌های آسمان، معلم سخنی با مضمون زیر را نقل روی دیوار کلاس نصب می‌کند:

«بهترین دوست من کسی است که عیبم را به من هدیه دهد». (امام علی (ع))

سپس یک سؤال هفته تعیین می‌کند: نظر شما در مورد این سخن چیست؟ موافقید یا مخالف؟ چرا؟

مرحله ۲: معلم در زمان مقرر نظرات دانش‌‌آموزان را در مورد سؤال هفته می‌پرسد. بچه‌ها کمی در رابطه با موضوع گفت‌وگو می‌کنند. بیشتر دانش‌آموزان می‌گویند که با این صحبت موافقند. (شاید به این دلیل که این سخن از امام علی (ع) نقل شده است)، اما به اندیشه‌های مخالف و چالش‌ها خوب فکر نکرده‌اند.

مرحله ۳: برای پررنگ کردن چالش معلم از کلاس بیرون می‌رود و با کتابی در دست و در حالی که کلاهی جدید بر سر گذاشته وارد کلاس می‌شود و می‌گوید: من آقای «دیل کارنگی» نویسنده‌ی کتاب آیین دوست‌یابی هستم و با این سخن مخالفم. سپس بخش‌هایی از کتاب آیین دوست‌یابی را برای دانش‌‌آموزان می‌خواند، مثلا بخش زیر:

«انتقاد و خرده‌گیری فایده‌ای ندارد. من که برای اصلاح عیب‌های خودم در زحمت هستم و هر قدمی که بر می‌دارم با رنجی بزرگ همراه است، چگونه از عهده‌ی اصلاح عیب‌های دیگران بر می‌آیم؟ … انتقاد خطرناک است چون طرف مقابل را مجبور به دفاع از خود می‌کند، اعتماد به نفس شخص را مجروح می‌کند و کینه‌ی او را تحریک می‌نماید.»

به این ترتیب دوباره بحث در می‌گیرد و دانش‌‌آموزان مختلف شروع به اظهار نظر می‌کنند. برخی از اظهارات دانش‌‌آموزان چنین است:

  • بر عکسِ حرف شما، آدم وقتی عیب دوستش را به او نمی‌گوید و در دلش نگه‌ می‌دارد، کینه‌ها در دلش زیاد می‌شود. مادربزرگ من همیشه می‌گوید: به خاطر این‌که هیچوقت نتوانستم حرفم را به آدم‌ها بگویم، از آدم‌های مختلف کینه به دل گرفته‌ام.
  • من هم با این موقعیت مواجه بوده‌ام که عیب دوستم را به او گفته‌ام. آن‌ها به من می‌گویند تو خودت فکر می‌کنی که هیچ عیبی نداری؟ من دفعه‌های بعد سعی کردم که طور دیگری با آن‌ها حرف بزنم که کمتر ناراحت بشوند. در این سخن هم گفته شده: کسی که عیبم را به من «هدیه» دهد. آدم در انتخاب هدیه دقت می‌کند.
  • آقای کارنگی! من هم با حرف‌های شما موافقم، وقتی یک عیب را هزار بار به آدم بگویند، آدم واقعا کلافه می‌شود. دلش می‌خواهد بزند توی سر آدم‌هایی که هی به او می‌گویند که تو این عیب را داری.

معلم نظرات موافق و مخالف را می‌نویسد و از سایر دانش‌‌آموزان هم نظرخواهی می‌کند.

او از یکی از دانش‌‌آموزان که در ابتدای بحث بیشتر فعال بوده و اکنون حواسش پرت شده است، می‌پرسد: «نظر تو چیست؟» او می‌گوید: «حوصله‌ام از این بحث سر رفته!» معلم می‌پرسد: «چرا؟ از چه چیز حوصله‌ات سر رفته؟» او می‌گوید:

«از این حرف‌ها که تکراری شده‌اند! یک نفر نیست که بگوید: خوب آخر آدم عاقل! یک کم ظرفیت داشته باش! به خاطر خودت عیبت را به تو می‌گوید! آقای کارنگی! شما هم باید بدانید که آدم مقابل انسان است. شعور دارد می‌فهمد که خوبی‌اش را می‌خواهند».

معلم نظر او را در کنار نظرات موافق می‌نویسد … .

مرحله ۴: در نهایت معلم از دانش‌‌آموزان می‌خواهد که انشایی با موضوع زیر بنویسند و در جلسه بعد در کلاس بخوانند: «چرا از دوستم انتقاد می‌کنم؟ و چگونه انتقاد می‌کنم؟»

نقاط قوت و ضعف

بیان، گفت‌وگو و تحمل آراء مخالف

در یک مناظره، بچه‌ها این فرصت را می‌یابند که پیرامون موضوعی که همیشه درست می‌پنداشته‌اند، نظرات مخالف را بشنوند. علاوه بر این، می‌آموزند که در رابطه با نظراتشان گفت‌وگو کنند و استدلال بیاورند. آن‌ها رفته‌رفته یاد می‌گیرند که نظراتشان را بیان کنند، اختلافات را به کمک گفت‌وگو حل کنند و بیان عقلانی را جایگزین پرخاشگری نمایند.

تمرین فکری

روند مناظره هریک از دانش‌آموزان را وادار می کند تا موضوع را کاملاً درک کند و به گونه‌ای عقلانی سازماندهی کند که نه تنها برای خودش روشن باشد، بلکه بتواند به وضوح برای دیگران نیز بیان کند. در این مسیر، دانش‌آموزان تفکر  و استدلال منطقی را می‌آموزند و نیز با تفکر انتقادی آشنا می‌شوند.

دینا کوهن و آماندا کراول از کالج معلمان دانشگاه کلمبیا مطالعه‌ای را بر روی کودکان کلاس ششم تا هشتم در مدارس دولتی هارلم انجام دادند. مقایسه‌ی انشای پایان ترم  دانش‌آموزانی که در کلاس فلسفه، به روش مناظره می‌آموختند، با همتایانشان که در کلاس فلسفه‌ی مشابهی بدون استفاده از بحث در کلاس شرکت کردند، نتایج قابل توجهی را نشان داد. محققان این مطالعه به این نتیجه رسیدند که بحث به دانش‌آموزان این امکان را می‌دهد که دیدگاه‌های مخالف را درک کنند، منطق معیوب را شناسایی کنند و شواهد را بهتر از همتایان خود بسنجند.هم‌چنین توانایی استدلال‌ورزی بالاتری داشته باشند.

وقتی بحث بی‌معنی می‌شود

در شرایط خاص، بحث ممکن است به درازا بکشد و تنها صحنه‌ی پافشاری طرفین بر موضع خود باشد. چنانچه پیشتر گفته شد، باید برای دانش‌آموزان مشخص باشد که یک مناظره‌ی کلاسی صحنه‌ی برد و باخت نیست، بلکه جایی برای بیان نظرات و آموختن است. آنچه که برای ما اهمیت دارد این نیست که هر فردی چه جوابی می‌دهد یا از چه نظری حمایت می‌کند،  بلکه مهم این است که هر دانش‌آموزی چه دلیلی برای نظر خود دارد، چگونه دلیل خود را بیان می‌کند و اینکه اگر احساس کرد که نظر او اشتباه است، بتواند نظر خود را تغییر دهد.

توانمندی معلم در هدایت کلاس

اجرای صحیح این روش به توانمندی معلم در هدایت و تسهیلگری بحث و نیز تسلط او بر موضوع مرتبط است. گاهی مشاهده‌ی اجرای یک معلم متبحر می‌تواند به معلمان تازه‌کار کمک کند. علاوه براین، استفاده از این روش مستلزم علاقمندی معلم به یاددادن و یادگرفتن است. این علاقه می‌تواند باعث ‌شود که معلم در کلاس درس،  تازه، با طراوت و آماده‌ی نیوشیدن ظاهر شود.

 

 

نویسنده: فاطمه گزین، دانشجوی دکترای مطالعات برنامه درسی

  1. سخنی از حضرت علی (ع) []
  2. «راهنمای عملی روش‌های مشارکتی و فعال در فرآیند تدریس»، منوچهر فضلی‌خوانی، تهران: آزمون نوین، ۱۳۸۴.[]
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *