درختی بسازیم، درختی بکاریم و… درختی شویم.
رودخانه در نزدیکی من روان است و من بالیدن و دگرگونی آ نرا دیدهام من هشت صد سال اینجا در میان باد، آتش و برف زیستهام… و بچه جغدهایی که پرواز کردن را یاد میگیرند، تماشا کردهام… و زوزهی گرگهای تنها را شنیدهام… ولی حالا صدای آمدن ماشینها را میشنوم و نگرانم، آیا به زودی […]