مدرسهی سامرهیل
سامرهیل منشأ کل جنبش مدارس دموکراتیک است. این جنبش در اوایل دههی ۱۹۲۰ توسط اِی. اِس. نیل آغاز شد و از آن زمان فلسفهى او معلمان سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده است. احتمالاً این مدرسه در بین تمام مدارس بدیل مشهورترین مدرسه است. هدف نیل از ایجاد مدرسهٔ سامرهیل این بود که «به جای سازگار کردن کودک با مدرسه، مدرسه را با کودک تطبیق دهد. »
سامرهیل یک مدرسهٔ شبانهروزی است و دانشآموزان هر زمان که مایل باشند در کلاسها شرکت میکنند. قوانین این مدرسه در جلسهای هفتگی و عمومی توسط کلیهٔ اعضای مدرسه وضع میشود. این مدرسه فرصتهایی برای کودکان فراهم میآورد تا شکوفا شوند. نیل معتقد بود که کودکان ذاتاً شایسته هستند و اگر اجازه دهیم که شخصاً و در فضایی عاری از ترس تصمیمگیری کنند باعث میشود که متکی به خود و مستقل پرورش یابند. هنگامی که دانش آموزان جدید به این مدرسه میپیوندند ممکن است هفتهها، ماهها یا در برخی موارد سالها در کلاسهای درس حضور نیابند اما این به معنای عدم فراگیری علم نیست. فراتر از دروس ارائه شده در کلاسهای درس، درسهای مهمی وجود دارد که باید آنها را فراگرفت و نیل مطمئن بود که کودکان مدرسهی سامرهیل در مقایسه با هم دورههای خود در مدارس سنتی تا حد زیادی از شخصیت، اعتماد به نفس و اصالت توسعهیافتهتری برخوردار هستند. به اعتقاد او حتی آموزش هم مسألهی فوقالعاده مهمی نبود چرا که اگر کودکان قصد یادگیری مطلبی را داشتند صرفنظر از آموزش نیز آن را یاد میگرفتند. کودکان مدرسهی سامرهیل به انتخاب خود و نه از روی عذاب وجدان در امتحانات شرکت میکنند و به این ترتیب احتمالاً بیشتر ترغیب میشوند که در امتحانات شرکت کنند. به گفتهٔ نیل، اگر کودکی علاقه داشته باشد که استاد دانشگاه شود در کنار تحصیلات خود و نه تنها به دلیل تحصیلات خود، استاد دانشگاه خواهد شد.
در این مدرسه هر روز صبح یک جدول زمانبندی برای دروس ارائه میشود و شرکت در کلاسها به انتخاب دانشآموزان است. آنها تقریباً بر اساس سن به کلاسهای مختلف تقسیم میشوند.
اگر کودکی حضور در یک دورهٔ آموزشی خاص را آغاز کند و بعد از مدتی بهطور نامنظم در کلاسها حضور یابد ممکن است از طرف سایر همکلاسیهایش سرزنش شود چرا که باعث عقب افتادن آنها شده است. (در این مدرسه) ساعات بعد از ظهر آزاد است بدین معنی که بچهها میتوانند هر کاری را که دوست دارند انجام دهند. بعضی از بچهها از این زمان فراغت برای بازی کردن با دوستان خود در زمین بازی استفاده میکنند، برخی دیگر به پروژههای خاص در زمینهٔ هنر یا صنایع دستی میپردازند یا در کارگاه مشغول به کار میشوند. در ساعات اولیهٔ عصر فعالیتهای بیشتری برای انجام دادن وجود دارد که بچهها میتوانند از بین آنها فعالیت مورد نظر خود را انتخاب کنند.
این مدرسه که اکنون تحت مالکیت زو ریدهِد، دختر نیل، قرار دارد پیشینهی کاملاً راحت و بیدردسری نداشته است و اخیراً از سوی وزارت آموزش و مهارت به تعطیلی تهدید شده است. این وزارت خانه طی دیدارهای مکرر بازرسان خود این مدرسه را به عدم تأمین الزامات بهداشتی و ایمنی متهم کرد، اما جنگ واقعی بر سر برنامهٔ آموزشی و آزادی دانشآموزان برای حضور دلخواهانه در کلاسهای درس است. بازرسان ادارهی استاندارد حوزهی آموزش انگلستان مدرسهی سامرهیل را به اجباری کردن کلاسهای درس ملزم کردند اما مسئولین مدرسه از پذیرش این حکم امتناع کردند چرا که برخورداری از آزادی مشخصهٔ اصلی فلسفهٔ این مدرسه به شمار میآید. تصمیم تاریخی و برجستهٔ دیوان عالی در سال ۱۹۹۹ این مدرسه را نجات داد اما این نبرد به صورت طولانی مدت و جدی ادامه یافت. توافقات حاکی از این بود که فعلاً مدرسه به حال خود رها شود اما آینده نشان خواهد داد که آیا بازرسان بار دیگر دست به کار خواهند شد یا خیر.
شاید این اولین باری بود که دولت این قدر در امور یک مدرسهٔ مستقل درگیر شده بود. اصرار دولت برای تعطیل کردن مدرسهای که توسط والدین دانشآموزان انتخاب شده بود و شخصاً هزینهٔ تحصیل فرزند خود را میپرداختند و اکثر آنها نیز از خارج از کشور (عمدتاً از ژاپن و آمریکا) بودند، نکتهٔ قابل بحثی است. مطمئناً پوشش رسانهای منفی نیز مانع فعالیت این مدرسه نشده است. احتمالاً افرادی که تلاشهای این مدرسه را درک نمیکنند از تفاوت این مدرسه با سایر مدارس احساس خطر کرده و بنابراین برای نابودی آن تلاش قابل توجهی خواهند کرد. سامرهیل یک مدرسهٔ تمام عیار و همه جانبه است ـ از بسیاری جهات این مدرسه در یک سوی طیف آموزشی قرار دارد ـ اما به معنای دقیق کلمه هدف ارزشمندی را دنبال میکند و برای بسیاری از کودکان منبعی الهامبخش بوده است. طی سالیان دربارهٔ این مدرسه تحقیقاتی انجام شده است و مطالب بسیاری دربارهی آن نوشته شده است و برخی از دانشآموختگان موفق این مدرسه در مشاغل مختلف مشغول به کار شدهاند. البته، بر اساس معیارهای نیل مسأله این نیست. از نظر او نکتهٔ مهم این است که افراد از شغل انتخابی خود راضی و خوشحال هستند.
بسیاری از کودکانی که کاملاً از تحصیل دلزده شده بودند و قطعاً در سایر مدارس با شکست مواجه میشدند در مدرسهی سامرهیل به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند. کودکان مختلف در محیطهای آموزشی مختلف رشد و ترقی مییابند و به گفتهٔ کودکانی که در مدرسهی سامرهیل حضور دارند این مدرسه برای آنها عالی و ایدهآل است.
دیدگاه یک معلم
من تقریباً از ۴ سال پیش تدریس در مدرسهٔ سامرهیل را آغاز کردم. من به عنوان یک معلم با تجربه با سابقهٔ تدریس در مدارس خصوصی انگلستان و سابقهٔ تدریس در یک دبیرستان دولتی در آمریکا، به این مدرسه وارد شدم. همسر من در دههٔ ۱۹۶۰ دانشآموز مدرسهی سامرهیل بوده است و همواره دوست داشت که در این مدرسه مشغول به کار شود، بنابراین هنگامی که در آن واحد فرصت اشتغال و تحصیل در این مدرسه برای هر دوی ما و برای فرزندانمان پیش آمد بیدرنگ و مشتاقانه از آن سوی اقیانوس اطلس یعنی از کالیفرنیا از این فرصت استقبال کردیم.
بهرهمندی از اطلاعاتی دربارهی این مدرسه به انتقال ما کمک کرد، اما شناخت نظریه و سر کردن با آن، دو بحث کاملاً متفاوت است. به عنوان مثال، مدرسهی سامرهیل یک محیط دموکراتیک است که دانشآموزان و کارکنان در شرایط برابر به سر میبرند و صرف بزرگسال بودن جایگاه ویژهای را در این مدرسه به شما اعطا نمیکند. با وجود پذیرش عقلانی این ایده از سوی من، همانطور که بسیاری از بزرگسالان قبل از من نیز آن را پذیرفته بودند، این موضوع یکی از اولین تجارب رشد کاملاً شخصی من را به اثبات رساند. هنگامی که در صف ناهار ایستاده بودم و بوی غذا از طریق دریچهی آشپزخانه در فضای اطراف میپیچید این اتفاق رخ داد. در حالیکه منتظر بودم از صف بیرون آمدم تا به اطلاعیهای که در سراسر سالن انتظار نصب شده بود نگاه بیاندازم. هنگامی که خواستم به جای خود در صف باز گردم چند دانشآموز به من گفتند که اکنون باید در انتهای صف بایستم. در آن لحظه خشم و برافروختگی اولین واکنش بارزی بود که از خود نشان دادم و بعد از آن به واسطهی بزرگسالی خود عرض اندام کردم اما هیچکدام فایدهای نداشت و آنها قاطعانه به من گفتند که باید در انتهای صف بایستم و من نیز همین کار را کردم. (در آن لحظه) متوجه شدم که در مقام یک بزرگسال نمیتوانم ناآگاهانه قدرت و نفوذی بر کودکان این مدرسه داشته باشم، قدرتی که احتمالاً در یک مدرسهٔ عادی یعنی جایی که در آن یک معلم «بانفوذ» به شمار میآمدم از آن برخوردار بودم. چه خوشایند!
زمانی که جانشینی یکی از سرپرستان مدرسه را در زمان خواب عهده دار شدم به نکتهٔ مهم دیگری پی بردم. من ندرتاً مجبور بودم کاری انجام دهم. دانشآموزان بزرگتر در نقش مأموران زمان خواب که به صورت دموکراتیک برای این نقش انتخاب شده بودند دانشآموزان کوچکتر را راهنمایی میکردند. این مأموران وظیفه داشتند که اطمینان حاصل کنند که دانشآموزان کوچکتر لباس خواب به تن کرده باشند، دندانهای خود را مسواک زده باشند و به موقع به رختخواب رفته باشند. آنها همچنین باید مطمئن میشدند که بچههای کوچک در رختخواب ماندهاند یا خیر و در صورت هر گونه تخطی از قوانین زمان خواب مدرسه باید آنها را جریمه میکردند. وظیفهٔ عمدهی من باز کردن قفل قفسه و توزیع بیسکوئیت در بین بچهها بود. بر خلاف انتظار ناخودآگاه من که معمولاً بزرگسالان باید نقشهای مقتدرانه را به عهده بگیرند، دانشآموزان بزرگتر این وظایف مهم را بر عهده داشتند و این کار را بینظیر و استادانه انجام میدادند. نکتهٔ فوقالعاده این بود که همیشه مجبور به انجام این وظیفه نبودم و از آزادی انتخاب برخوردار بودم.
در مدرسهی سامرهیل، بزرگسالان نیز برای بقاء باید مطالب جدید را یاد بگیرند و ترقی کنند. این موضوع باعث میشود که کار کردن در این مدرسه جالب، پرشور و رضایتبخش باشد. دروس به صورت کاملاً اختیاری ارائه میشوند، اما با این حال متوجه شدم که بسیاری از دانشآموزان در کلاسها حضور مییابند. تدریس در کلاسهای کوچک کار نسبتاً آسانی بود، هر چند که تعداد آن کلاسها بسیار زیاد بود. من به عنوان معلم ریاضی تقریباً ۳۵ کلاس را اداره میکردم. دانشآموزان کاملاً بر روی دروس تمرکز میکردند و خواستار یادگیری بودند. البته، گاهی اوقات نیز دانشآموزان در کلاس حضور نمییافتند و از آنجا که سرانجام همهٔ معلمها دلیل این عدم حضور را کشف میکردند من نیز مجبور بودم از خودم سؤال کنم که آیا کاری انجام دادهام که کلاس درس من خالی از دانشآموزان است. بعدها هنگامی که دلیل این موضوع را از یکی از دانشآموزان جویا شدم دربارهی عوامل مؤثر بر حضور دانشآموزان در کلاس درس به نکاتی پی بردم. او به من گفت که هیچ مشکلی در رابطه با کلاسهای درس وجود ندارد و تنها دلیل عدم حضور او در کلاس این است که او کارهای زیادی برای انجام دادن دارد و در واقع او مایل بود که هر چه زودتر با افراد جامعه معاشرت داشته باشد. این موضوع چشمان من را به حقیقت باز کرد و باعث شد پی ببرم که تدریس در یک مدرسهٔ عادی برای معلمی که در آن مدرسه از یک شنوندهی اجباری برخوردار است چقدر آسان و همچنین چقدر مصنوعی است. یادگیری یک فرآیند طبیعی و ذاتی است و هنگامی که علاقه و انگیزهی ذاتی در میان باشد نتیجهٔ بهتری خواهد داشت. شنوندهی اجباری گزینههای زیادی در اختیار دارد ـ یا بهترین گزینه را انتخاب میکند، یا در سکوت رنج میبرد، یا تمرّد میکند یا طبیعتاً از هر لحظهٔ آن لذت میبرد چرا که این تنها کاری است که به انجام آن تمایل دارد. اگر بخواهم بر اساس زمان تحصیل خودم قضاوت کنم، (باید بگویم که) در آن زمان بیشتر وقت خود را به دو حالت اول و نه به حالت آخر، میگذراندم.
جلساتی که دو بار در هفته در این مدرسه برگزار میشد منشأ تأثیر دیگری بر من بود. این جلسات نمونهای عالی از رشد، مسئولیتپذیری وبلوغ دانشآموزان است. این جلسات که ریاست آن بر عهدهی یکی از دانشآموزان بزرگتر است فرصتی برای تغییر اصول و «قوانین» مدرسه در اختیار افراد میدهد و همچنین اگر کسی به هر نحوی حقوق شخصی شما را نقض کرده باشد میتوانید از این فرصت استفاده کرده و او را برای پاسخگویی «احضار کنید». حتی کوچکترین دانشآموزان نیز میتوانند موارد مورد نظر خود را مطرح کنند و یا از یک دانشآموز بزرگتر یا از یکی از سرپرستان بخواهند که آن موارد را از طرف آنها مطرح کنند. بچههایی که در این رابطه احضار میشوند ممکن است جریمه شوند ـ منع صَرف عصرانه و ایستادن در انتهای صف ناهار از جمله جریمههای رایجی بود که بازخورد بسیار مؤثری از سوی مدرسه داشت. به وضوح مشاهده میکردم که اعضای این مدرسه مسئولیتپذیری در قبال خود و اعمال خود و همچنین نحوهی کنار آمدن با دیگران را یاد میگیرند. این موضوع مؤید استنباط دیگری نیز بود ـ دانش آموزان نسبت به یکدیگر رفتار دوستانه داشتند و بردبار و صبور بودند. آنها این نوع رفتار را از طریق تجربهٔ شخصی خود و به واسطهی فرصتی که برای یادگیری در اختیارشان قرار گرفته بود، یاد میگرفتند همانطور که همهٔ ما نیز باید آن را بیاموزیم. این رفتار کاملاً منطقی بود و بنابراین مسلماً موضوع با اهمیتی بود. این رفتار نمونهای از آموزشِ واقعی بود.
هر زمان که دانشآموزان آماده باشند فرصتهای بسیاری برای قبول مسئولیتهای بیشتر در مدرسه وجود خواهد داشت. به کارگیری دانشآموزان بزرگتر به عنوان مأموران ویژه برای حل و فصل مشاجرات و اختلافات یکی از نوآوریهای برجستهٔ مدرسهی سامرهیل محسوب میشود. دانشآموزان ارزش این کار را درک میکنند و در موارد بسیاری از وجود این مأموران ویژه استفاده میکنند. مأموران ویژه بسیار جدی کار میکنند و در عین حال مطالب بسیار زیادی نیز در این رابطه فرا میگیرند. مسلماً مدرسهی سامرهیل یک مدرسهی کاملاً آرمانی نیست، اما مکانی بسیار مفید و مناسب است که برای انجام کارهای مختلف، ساختارها و شیوههایی را به وجود آورده است که امکان برخورداری از عرصهٔ فعال مورد نیاز را برای روال زندگی، به ویژه زندگی عاطفی فراهم میکند. استفاده از مأمور ویژه یکی از نمونههای این روال است.
در این مدرسه تبعیض نژادی کاملاً کنار گذاشته شده است. در اینجا دانشآموزانی از سراسر جهان در کنار یکدیگر زندگی میکنند. من متوجه شدم که سریعاً افراد را به خاطر شخصیتشان و صرفنظر از محل تولدشان میپذیرم. (هر چند که) برای مدتی به این موضوع پی نبرده بودم. یک روز در حالیکه با خوشحالی با گروهی از دانشآموزان تایوانی مشغول صحبت بودم به همراه آنها به سوپرمارکت محلی رفتم. در هنگام ورود به سوپرمارکت ناگهان متوجه شدم که توجه حاضران در آن محل به این دانشآموزان معطوف شده است: آنها متفاوت بودند! من اصلاً دربارهٔ آنها اینگونه فکر نکرده بودم.
ایان واردِر، معلم مدرسهی سامرهیل
منبع: کتاب رویکردهای بدیل در آموزش و پرورش (بررسی نظامها و شیوههای نوین آموزشی)/ فیونا کارنی/ ترجمه صفورا قاسمی/ نشر علم
نویسنده: مریم ترابی، دانشجوی ارشد روانشناسی تربیتی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.