پیش از آنکه معلم شویم
پیش از آنکه معلم شویم «دلم میخواست که کارم خوب باشد. میخواستم دانشآموز را، مدرسه را، همسایه را، دنیا را، همه را تغییر بدهم. چقدر خام بودم! من [به دانشآموزان]، به این مارهای زنگی، روی خوش نشان دادم امّا آنها نیشم زدند و حالا مار گزیده هستم». «خیال میکردم بچهها را دوست دارم، علیالخصوص بچههای […]