برگزاری کارگاه آموزشی ویژه‌ی نوجوانان (بر مبنای روش پذیرش و تعهد)

یکی از فعالیت‌هایی که در سال ۹۷ در موسسه طلوع برای نوجوانان اجرا شد، برگزاری یک دوره‌ی آموزشی و درمان روانشناختی براساس روش جدید «پذیرش و تعهد» (ACT) بود.
این برنامه طی ۱۲ جلسه  آموزشی-درمانی ۷۰ تا ۹۰ دقیقه‌ای برای ۲۴ نوجوان ۱۴ تا ۱۷ ساله، براساس شیوه پژوهش آزمایشی طراحی و برگزار شد[۱].

مانند بیشتر انسان‌ها، نوجوانان، ارزش‌ها و آرزوهای زیادی دارند؛ ولی اغلب در بند افکار و احساساتی هستند که بنا به تجربه‌ها و شرایط زندگی خود آن‌ها را کسب کرده‌اند و روش موثری برای برخورد با فکرها و احساسات طبیعی انسانی ندارند. چنین نوجوانانی در بسیاری از موقعیت‌ها منفعل هستند یا به هر راهی برای کنترل افکار و احساسات خود پناه می‌برند و تغییرات مثبت را در وجود خود و در زندگی‌شان عملی نمی‌کنند.

– ح.س دختری ۱۴ ساله است. او مدتی است که به یک گروه از نوجوانان پیوسته که رفتارهای پرخطری را انجام می‌دهند. خانواده او با مشکلات شدید مالی روبرو است. ح.س از حمایت و حضور پدر در خانواده محروم است. او عمده وقت خود را با دوستانش یا گروهی که در آن عضو شده می‌گذراند. «اگر خانواده‌ام دور هم جمع بودند بیشتر وقتم را با آنها می‌گذراندم… اگر پدرم بود، دستم را دور گردنش می‌انداختم و با هم بیرون می‌رفتیم و پز می‌دادم که چنین دوستی دارم … اگر چوب جادویی داشتم به مادرم در [مشکلات] زندگی‌اش و کارهایش و به خواهرم در درس‌ها کمک می‌کردم…»

– ف.س نوجوان ۱۵ ساله، درباره ارزش‌های خودش که می‌خواهد آن‌ها را بعد از این عملی کند، می‌نویسد: « این برای من ارزش است که دیگران را درک کنم تا بتونم زندگی بقیه رو تغییر بدم، برای همین از این به بعد می‌خوام شنونده خوبی برای دوستام باشم…. می‌خوام در روابط خانوادگی روراست باشم و از این به بعد وقتی که شارژ موبایل دارم به مادرم نمی‌گم که ندارم…» از طرفی او اغلب خودش را با این فکرها می‌شناسد : «من دختر سرد و خشک و عجولی هستم، از نظر بقیه من سنگدل هستم…» بنا به این فکرها او ممکن است به آسیب زدن به خودش یا حتی خودکشی فکر کند.

– «اگر یک چوب جادویی داشتم اول خودم (و رفتارم با بقیه) را تغییر می‌دادم، دوم مشکلات خانواده را حل می‌کردم و سوم صلح و دوستی را در جهان ایجاد می‌کردم.» این قسمتی از ارزش‌های قلبی ف.ه نوجوان ۱۵ ساله است. او در جای دیگری می‌نویسد: «دختری یک شب بعد از دعوای خانوادگی احساس می‌کرد که هر مشکلی توی خانوادش هست تقصیر اونه ….» ف.ه مدام درگیر احساسات و فکرهایی مربوط به گذشته و حال است، به اشتباهاتی که در برابر دوستانش داشته یا بدی‌هایی که از بقیه دیده فکر می‌کند و وقت زیادی در روز را درگیر پیام دادن به دوستانش برای دفاع از موقعیت خودش است. ف.ه در گذشته، تجربه انجام رفتارهای پرخطر و هم چنین آسیب زدن به خود برای التیام احساسات و فکرهای دردآور را داشته است.

روش درمان پذیرش و تعهد، که ترکیبی از مدل‌های روانشناسی غربی و شیوه‌های مراقبه و ذهن‌آگاهی شرقی است، نگاهی ویژه و عمیق به انسان و رنج‌های او دارد. نام درمان «پذیرش و تعهد»، برگرفته شده از یکی از پیام‌های اصلی این روش است: بپذیرید هر آنچه را که خارج از کنترل شما است و (در نتیجه) متعهد باشید به آنچه که زندگی شما را غنی می‌سازد. در این دوره چنین سوالاتی، حول مشکلات واقعی و مهم نوجوانان، بررسی می‌شدند:

  • آیا از زندگی خود رضایت دارید؟ آیا براساس آن چیزهایی که در اعماق قلبتان می‌خواهید زندگی و عمل می‌کنید؟
  • مسیر زندگی شما را چه کسی یا چه چیزی معلوم می‌کند؟ (گذشته شما، فکرها و احساسات شما یا ارزش‌ها و آرزوهای مهم‌تان)
  • با خاطرات دشوار و احساسات دشوار (ترس، غم، خشم و …) خود چه می‌کنید؟ برای خلاصی از آن‌ها دست به چه کارهایی می‌زنید؟

آموزش و درمان با استفاده از فیلم، عکس، قصه، مثال‌ و استعاره‌، و از طریق بحث و گفتگوی گروهی، بازی، فعالیت‌های گروهی، اجرای نمایش خلاق توسط دانش‌آموزان، و آموزش مهارت‌ها و تکنیک‌های روانشناختی پیش برده می‌شد. هر جلسه دانش‌آموزان تکالیف فکری و عملی‌ای داشتند که تا جلسه بعد به آن‌ها می‌پرداختند. از آنجایی که بسیاری از تکالیف، فعالیتی عملی داشتند و در رابطه با زندگی، احساسات، نیازها و افکار نوجوان بودند، اغلب دانش‌آموزان تکالیف را پیگیری می‌کردند و انجام می‌دادند.

این دوره مقدمه و آغازی بود برای تغییرات رهایی‌بخش در زندگی این نوجوانان؛ قدمی کوچک که لازم است ادامه یابد تا موثر واقع شود. نوجوانان، گام‌های اولیه برای برخورد موثر با درونیات خود را آموختند و مهارت‌ها و تکنیک‌هایی را جهت پذیرش احساسات دشوار و جدا شدن از افکار ناخوشایند یاد گرفتند. آن‌ها ارزش‌های خود را از نو کشف کردند و به قدم‌های کوچک اولیه برای عملی کردن آن‌ها متعهد شدند. نوجوان‌ها در پایان دوره، درباره تجربه خود از دوره‌ی برگزار شده چنین نوشتند:

  • «من همیشه فکر می‌کردم هیچ احساس بدی نباید توی زندگیم باشه و همیشه با این حس‌ها در جنگ بودم، اما الان یاد گرفتم که می‌تونم تو وجودم به اونا جا بدم و اونا رو بپذیرم و باهاشون در تنش و جنگ نباشم»
  • «من تونستم بفهمم که عصبی هستم و زود در برابر همه چیز می‌شکنم ولی با شرکت در این کلاس و انجام مراقبه‌ها صبورتر شدم … دیگه با بقیه مثل قبل سرد و خشک نیستم … تونستم ارزش‌هامو بشناسم و فهمیدم که منم آدمی هستم که ارزش‌هایی دارم تا دیگه فکر نکنم که آدم بی‌ارزشی هستم…»
  • «من قبلا آدمی بودم که همش در ذهنم زندگی می‌کردم و نمی‌تونستم کارها یا افکار نادرستم رو فراموش کنم ولی الان گذشته‌ام (را) در کنار خودم قرار (می)‌دهم و به آینده فکر می‌کنم.»
  • «من توانستم خودم و ارزش‌ها و آرزوهایم را پیدا کنم و آن‌ها را بشناسم و به سوی آنها قدم بردارم. ناراحتی من – از دست دادن دوستانم- را پذیرفتم و سعی کردم به جای غصه خوردن برای آن‌ها و خاطرات گذشته، راهی پیدا کنم…»

ارزیابی دوره در روش آزمایشی

دو پرسشنامه «پذیرش نامشروط خود» و «انگیزه پیشرفت» در اختیار دانش‌آموزان گروه آموزشی و گروه کنترل (که آموزشی دریافت نکردند)، پیش از برگزاری دوره و پس از برگزاری دوره قرار گرفت. میانگین نمره گروه آموزشی در پذیرش خود، ۹.۰۸ نمره و در انگیزه پیشرفت ۴.۵۸ نمره افزایش یافت. در حالی که میانگین نمره گروه کنترل در پذیرش خود، ۴.۲۵ نمره و در انگیزه پیشرفت ۱.۶۷ نمره کاهش یافت. تحلیل آماری کوواریانس نشان داد که این تفاوت‌ها از جهت آماری نیز معنی دار است و در نتیجه بنا به این روش ارزیابی، آموزش و درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پذیرش نامشروط خود و انگیزه پیشرفت دختران نوجوان موثر بوده است.

 

[۱] در شیوه پژوهش آزمایشی، دانش آموزان به صورت تصادفی و مساوی در دو گروه آموزش و کنترل (که آموزشی دریافت نمی‎‌کنند) پخش می‌شوند. قبل و پس از دوره پرسشنامه های مورد نظر برای ارزیابی دوره در اختیار هر دو گروه جهت تکمیل قرار می گیرد. گروه کنترل کمک می‌کند تا اطمینان بیشتری داشته باشیم که تغییرات در اثر آموزش رخ داده است و نه عوامل دیگر.