کتابخوانی، قصهگویی و آموزش به بزرگسالان
بهار از راه رسیده بود. وسط دشت، درخت سیب پر از شکوفه شده بود. صبح بود و خورشید روی شبنم چمنزار میدرخشید. خرس کوچولو از خواب بیدار شد و سر از لانهاش بیرون آورد. به اطرافش نگاه کرد و با شگفتی فریاد زد: «وای خدا جان! چه قدر اینجا را قشنگ کردهای!» خرس کوچولو سرش […]