خانه نه زاغه (چگونه زنان برای رهایی از زاغهنشینی دست به کار شدند)
نویسنده: مارتا تریوس
گواراری[۱] مجتمع ساختمانیای که پنج سال پیش[۲] در حومهی سانخوزه، پایتخت کستاریکا، ساخته شد، رهاورد تجربهی فوقالعادهای است که گروهی از زنان با شعار «خانه، نه زاغه» بدان دست زدند. کشمکش روزانهی آنان بر ضد فقر باعث شد راهحلی را برای مشکل مسکن خود پیدا کنند. این زنان نمایندهی بیش از ۳۰,۰۰۰ خانواه بودند که خاستگاه اغلب آنان روستایی بود. آنان که از هوا پاک روستا محروم شده بودند میخواستند راهحلی برای زیادی جمعیت در شهر بیابند.
قوانینی که مقامات حکومتی برای خانهسازی و شهرسازی از آن پیروی میکردند در طرحهای جدید خانهسازی، ساختارهایی را در شهر به وجود آورده بود که باعث پیدایی زاغههای شهری شده بودند. زنان در برابر این امر واکنش نشان دادند و برنامههای حکومتی خانهسازی را رد کردند. آنها میگفتند: «ما خانهای میخواهیم که در آن زندگی کنیم، نه سقفی که زیر آن بخوابیم. ما به مدرسه و خدمات پزشکیای که نزدیکمان باشد نیاز داریم؛ ما میخواهیم بچههایمان در محیط امن بازی کنند، از درخت بالا بروند و از طبیعت لذت ببرند؛ ما کار میخواهیم.»
چنین مینمود که خانوادههای بیخانه همهی مسائل اجتماعی را دارای رابطه متقابل میدانند. آنها میخواستند هم از شرّ زاغه-شهرها خلاص شوند و هم اطمینان پیدا کنند که خانوادههایشان تغذیهی صحیح دارند و نیازهای بهداشتی و آموزشیشان برآورده خواهد شد. بنابراین، در کنار ساختن خانهی جدید برای بهبود واقعی اوضاع زندگیشان هم مبارزه میکردند.
یاری رساندن
«مرکز اطلاعات و فعالیت طرفداران زن»، موسسهای که مدافع حقوق زنان است و پیشتر در بسیاری از شهرهای دیگر کستاریکا از طرحهای مشابهی حمایت کرده است، این زنان را یاری کرد. هر خانوادهای برای آنکه صاحب خانه شود، میبایست ۷۰۰ ساعت کار کند. ولی لازم نبود همهی این مدت را در محل ساختمانسازی صرف کند. گزینههای دیگری شامل نگهداری از بچّهها، آماده کردن غذا به طور دستهجمعی و خدمت در کمیتههای مربوط به مسائلی چون بهداشت، مسائل قانونی و محیط نیز وجود داشت.
گروهی از زنان تکنیسین، داوطلبانه نوع جدید از مسکن را برای جوابگویی به نیازهایی که زنان گواراری بیان کرده بودند طرح ریزی کردند. آنها متخصصان دولتی را نیز واداشتند که به طرحهایآنها تسلیم شوند، بهویژه از آن رو که هزینهی این طرحها کمتر از طرحهای بدیل آنها میشد. سپس زنها کمر همّت بستند که کارِ خانهسازی را به انجام رسانند. هیچ کاری برایشان چندان دشوار نبود. همهی کارها را به دست گرفتند، از سرپرستی کارگرانی که کار تهیهی مصالح را برعهده داشتند تا سازماندهی هزاران داوطلبی که وقت آزاد خود را صرف کار در این طرح کرده بودند. در تعطیلات آخر هفته محل ساختمانسازی، کانون فعالیت مردمی میشد که برای کمک به ساختن خانهها جمع شده بودند. همه کمک میکردند، حتی سالخوردگان، معلولان و بچهها.
در خلال دقایق استراحت، داوطلبان زنان را نسبت به مسائلی همچون بهداشت غذایی، شیر دادن، جلوگیری از بارداری، قانونگذاری اجتماعی و بهداشت راهنمایی میکردند. دستاورد این همبستگی فعالانه فقط به این محدود نبود که خانهها با سرعتی رکوردشکنانه ساخته شدند، بلکه این اجتماع تازه شیوهای از زندگانی را پرورد که احتمالاً پایدار خواهد ماند.
برخورد با طبیعت
خانهها که به صورت دستههای صد واحدی ساخته شده بودند، شکلهای متنوعی داشتند که با ویژگیهای محلی منطبق و دارای حیاط خلوتهای مشترکی بودند که برای رشد درختان به صورت پناهگاه امنی درآمده بود. از این لحاظ گواراری الگوی پیشرفت است […].
منطقه گواراری به یمن فضاهای باز و فضاهای سبز اشتراکی خود، زمینهای وسیعی دارد که هر کس میتواند در عین حفظ روابط همسایگی که در خلال کار ساختمانسازی شکل گرفت، از آنها بهرهمند شود. کشت سبزیها و گیاهان دارویی و پرورش دام در مقیاس کوچک ایجاد اشتغال میکند و بودجهی لازم برای فعالیتهای متنوعی را که مرکز بزرگ اجتماع هماهنگکنندهی آن است تامین میکند. مرکز، که کاسا دلاموخر(خانهی زنان) نامیده میشود، دارای یک درمانگاه، یک دفتر مشاورهی حقوقی، مرکزی برای زنان و کودکان آسیبدیده، انجمنی مربوط به سالخوردگان و باشگاههای ورزشی و تفریحی است.
عبور و مرور وسایل حمل و نقل در گواراری محدود است. بیشتر جادهها فقط مخصوص پیادهروهاست، بنابراین، بچهها از خطر تصادفهای خیابانی در امانند و هنگامی که بازی میکنند مادرانشان میتوانند از پنجرهی آشپزخانه مواظبشان باشند.
تکنیکهای جدید ساختمانسازی، که از مصالح سبک استفاده میکنند تا زنان بتوانند آنها را حمل کنند، راهحلی نیز برای مساله هرز رفتن آب مصرفی فراهم آورده است. گواراری دستگاه تصفیهی آبی دارد که جریان آب را پیش از ورود آن به داخل انشعابها تصفیه میکند. آغاز به کار این دستگاه مصادف بود با تشکیل یک جمعیت ضد آلودگی که هدفش پالودن آب رودخانههای محلی بود. تصمیم بر این شد که بستر رودی که از ناحیه میگذرد حفاظت و تبدیل به گردشگاه شود و این در درجهی نخست به این دلیل انجام میگرفت که از تبدیل رودخانهها به فاضلاب عمومی جلوگیری شود، زیرا ممکن بود مسائل اجتماعی و بهداشتی فراوانی برای اجتماع پدید آورد. پوشش گیاهی و جانوری حوالی رودخانه فهرستبرداری و ازآنها محافظت میشود. کودکان میآموزند که در عین بازی در ساحل رود خود را با طبیعت هماهنگ کنند.
مردم گواراری در جریان دست و پنجه نرمکردن با دشواریهای زندگی روزانه راهحل مسائل گستردهتری را یافتهاند و این مرهون زندگی فعال اجتماعی و به ویژه پویایی زنان خانواده است. در پایان لازم است گفتهی یکی از همین زنان را نقل کنیم: «در اینجا همه متخصص و سازندهاند. ما با متخصصان مشورت میکنیم و در مییابیم که کارمان را چگونه بدون آنها پیش ببریم. ما از یکدیگر میآموزیم و این به سود همه است. پیروزی واقعی ما در این است که اکنون جمع تشخیص داده است که شرکت دادن زنان در زندگی جمعی به سود همه است.»
منبع: ماهنامه پیام یونسکو، فروردین ۱۳۷۱، شماره ۲۶۲ (زنان و محیط زیست)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.