در  زمانه‌ی فراگیر شدن جنگ در جهان

جنگ فقط در جبهه‌های نبرد اتفاق نمی‌افتد، جنگ همه‌جا هست و همه‌ی ما درگیرش هستیم.

گاهی می‌توانیم خود را به جاده‌ی بی‌خیالی بزنیم و با خود فکر کنیم که «خدا را شکر در کشور ما جنگ نیست!» اما نمی‌توان انکار کرد که نه تنها هر کشوری، که هر انسانی سهمی در جنگ‌هایی که شکل می‌گیرد، دارد. نمی‌توانیم بی‌خیال سهم خودمان در جنگ بشویم.

گفته می‌شود که برای پایان دادن به وضعیت جنگ در جهان، «باید صلح را به کودکان آموخت»؛ و این درست است. اما در این مسیر سؤال‌های بسیاری برای پاسخ دادن خودنمایی می‌کنند:

  • «صلح» چیست؟
  • چگونه برقرار می‌شود؟
  • چگونه آموخته می‌شود؟
  • آیا تنها با دعوت به صلح‌جو بودن، بچه‌ها به دنبال برقراری صلح می‌روند؟

به نظر می‌رسد که تا هنگامی که عمیقا به جنگ‌ها نگاه نکنیم، تا نفهمیم که جنگ‌ها چگونه شکل می‌گیرند، تا سهم اخلاقی هر انسانی از جنگ را درک نکنیم و تا زمانی که داستان‌های جنگ را نشنویم و در آن‌ها تأمل نکنیم و … نمی‌توانیم «صلح»‌ را بیاموزیم.