آموزش بین رشتهای: معرفی و اهمیت
اهداف آموزشی بسیاری از مدارس، بر این مبنا طراحی شدهاست که دانشآموزان به مهارتهای مشخصی دستیابند و در زمینههای محدودی، تسلط علمی به دستآورند. در این مدارس، درسها موضوع به موضوع تدریس میشوند و معلم بر اساس موضوعات مشخص پیش میرود. اما این طرز فکر آموزشی، تا حدود زیادی از نظامهای آموزشی قدیمی منشأ یافتهاست که با انتقاداتی مواجه بودهاند. امروزه بیشتر متفکران معتقدند که بهتر است یک برنامهی آموزشی، عمدتا بر اساس نیازهای دانشآموزان و واقعیتهای زندگی آنان طراحی شود؛ نه اینکه موضوعات معمول درسی، برنامهی آموزشی را شکلدهی کنند.
آموزش بین رشتهای، یک رویکرد در برنامهریزی آموزشی است. در این رویکرد، رشتههای درسی مختلف حول یک موضوع، مشکل یا مسئله، در کنار هم قرار میگیرند و در کنار هم، یک ترکیب معنادار را برای دانشآموز ایجاد میکنند که به نیازهای دانشآموزان و دنیای واقعی نزدیکتر است.
آموزش بین رشتهای، یک رویکرد در برنامهریزی آموزشی است. در این رویکرد، رشتههای درسی مختلف حول یک موضوع، مشکل یا مسئله، در کنار هم قرار میگیرند و در کنار هم، یک ترکیب معنادار را برای دانشآموز ایجاد میکنند که به نیازهای دانشآموزان و دنیای واقعی نزدیکتر است.
به عنوان مثال موضوعی مثل «خانه»، محور آموزش قرار میگیرد. دانشآموزان در مورد خانههای جانداران مختلف، خانه در نقاط مختلف کشور، خانههای قدیمی و خانههای جدید، خانه در محلههای بالای شهر و پایین شهر، تقسیم کار در خانه، نقشهی یک خانه و مساحت خانه و نکات مختلف دیگری در این زمینه مطالبی را میآموزند. به این ترتیب، تمامی مطالب در کنار هم کلیت معناداری را برای دانشآموزان تشکیل میدهد. همچنین دانشآموزان انگیزهی بیشتری برای آموختن مطالب خواهند داشت.
امروزه بیشتر متفکران معتقدند که بهتر است یک برنامهی آموزشی، عمدتا بر اساس نیازهای دانشآموزان و واقعیتهای زندگی آنان طراحی شود؛ نه اینکه موضوعات معمول درسی، برنامهی آموزشی را شکلدهی کنند.
روشهای تدریس مختلفی هستند که برمبنای رویکرد بین رشتهای، طراحی شدهاند، به عنوان مثال روشهای یادگیری از طریق پروژه، یادگیری از راه خدمت و روش آموزشی واحد کار، سه روش تدریس هستند که در آنها آموزش بین رشتهای لحاظ شدهاست. موضوع «خانه» که در بالا گفتهشد، میتواند یک روش تدریس واحد کار در نظر گرفته شود.
اما حتی اگر نخواهیم که از این روشهای تدریس استفاده کنیم، میتوانیم در برنامهریزی برای هر طرح درسی، رویکرد بین رشتهای را لحاظ کنیم.
به عنوان مثال در نظر بگیرید که قرار است به تدریس موضوع «حملهی مغولها به ایران» در درس اجتماعی کلاس پنجم ابتدایی بپردازیم. در ابتدا باید از خودمان بپرسیم که این موضوع پاسخگوی چه سؤالاتی و حلال چه مشکلاتی است، کدامیک از نیازهای اصلی یا فرعی کودک را برآورده میکند و تا آنجا که میتوانیم، موضوع را به نیازهای واقعی کودکان نزدیک کنیم. در نگاه اول به نظر میرسد که موضوع ارتباطی با نیازهای کودک نداشته باشد. (ممکن است فکر کنیم که یک درسِ تاریخ است که باید حفظ شود.) با مرور درس، دلایل حملهی مغولها و داستان کشته شدن بازرگانان مغول توسط ایرانیان را میبینیم. همچنین ماجرای جلالالدین پسر محمد خوارزمشاه را به خاطر میآوریم که در مقابل مغولها به ایران ایستادگی کرد. ممکن است به عواقب حملهی مغولها به ایران هم فکر کنیم. اکنون جرقههایی در ذهن ما شکل میگیرد: جنگ، دعوا، اختلاف و حل اختلاف، دلایل آغاز جنگ، تبعات جنگ و دعوا و مفاهیم شجاعت و ترسویی، موضوعاتی هستند که کاملا به درس مربوطند و با نیازهای واقعی و زندگی روزمره کودکان نیز ارتباط دارند.
تمامی این موضوعات، میتوانند در بحث و گفتوگوی کلاسی لحاظ شوند. و به این ترتیب، درس تاریخ با مهارتهای زندگی، آموزش ارزشهای اخلاق و یا حل مسئله در آمیخته میشود. همچنین ما میتوانیم شعر «امواج سند[۱]» را برای دانشآموزان بخوانیم. به این ترتیب زبانآموزی را با تاریخ تلفیق کردهایم. یا در پایان درس، یک موضوع انشا به آنها بدهیم: مثلا «اگر جای حاکم اترار بودی، چه کار میکردی؟». به همین ترتیب، مینیاتورهای موجود در کتاب درسی به ما این فرصت را میدهند که دربارهی هنر در تاریخ با دانشآموزان صحبت کنیم. و همچنین موضوعِ «به کار ببندیم» در آخر فصل: «به صورت گروهی، نمایشنامهی کوتاهی بنویسید و آن را اجرا کنید»، به ما کمک میکند که ادبیات و نمایش خلاق را با موضوع درس بیامیزیم. در کنار هم قرار دادن چند مورد از این موارد، میتواند یک درس تاریخ را به درسی فعال و مرتبط با زندگی و نیازهای دانشآموزان، تبدیل کند.
روشهای تدریس مختلفی هستند که برمبنای رویکرد بین رشتهای، طراحی شدهاند، به عنوان مثال روشهای یادگیری از طریق پروژه، یادگیری از راه خدمت و روش آموزشی واحد کار، سه روش تدریس هستند که در آنها آموزش بین رشتهای لحاظ شدهاست.
اما حتی اگر نخواهیم که از این روشهای تدریس استفاده کنیم، میتوانیم در برنامهریزی برای هر طرح درسی، رویکرد بین رشتهای را لحاظ کنیم.
مزایا و منافع رویکرد بینرشتهای برای دانشآموزان باعث شدهاست که طرفداران زیادی پیدا کند. در زیر به برخی از این فواید اشاره میکنیم:
- دانشآموزان از زوایای مختلفی به یک موضوع نگاه میکنند و چشمانداز بهتری به دست میآورند. همچنین یاد میگیرند که جوانب مختلف یک موضوع یا مسئله را ببینند.
- انگیزهی بیشتری برای یادگیری در دانشآموزان ایجاد میشود.
- یادگیری در فضای نزدیکتری به دنیای واقعی صورت میگیرد.
- راههای بیشتری برای آموختن و ابراز تواناییها پیش پای دانشآموزان قرار میگیرد.
- به رشد تفکر تحلیلی و تفکر انتقادی در دانشآموزان کمک میکند.
- به دانشآموزان میآموزد که دانش را برای حل مسائل به کار ببندند.
علاوه بر این، آموزش بینرشتهای میتواند از جنبههای مختلف برای معلمان هم مفید باشد:
- انگیزهای که در دانشآموزان ایجاد میشود، باعث میگردد که زمان و انرژی کمتری صرف تلاش برای ایجاد شوق در دانشاموزان و آموزش به آنها شود.
- از آن جا که دروس مختلف در کنار هم قرار میگیرند، هر درسی به تقویت درسهای دیگر کمک میکند و این باعث صرفهجویی در زمان میگردد.
بسیاری از معلمان در کلاسهای چندپایه، استفاده از این رویکرد را مفید دانستهاند. چون دانشآموزان با سطح سواد محتلف میتوانند حول یک موضوع فعالیت کنند و از یکدیگر بیاموزند. (به عنوان نمونه یک تجربهی آموزشی موفق را میتوانید در این آدرس ببینید.)
با این حال، کاربست این رویکرد نیز مانند بسیاری از رویکردهای جدید، تا زمانی که کاملا در سیستم آموزشی نهادینه نشود، برای بسیاری از معلمان دشوار خواهد بود. به عنوان مثال بسیاری از معلمان معتقدند که استفاده از این رویکرد در دورهی آموزشی ابتدایی بسیار راحتتر از دورهی متوسطه است؛ چرا که تنها یک معلم تمامی دروس را آموزش میدهد. علاوه بر این رویکرد بینرشتهای در درسهای علوم انسانی راحتتر به کاربرده میشوند تا درسهایی مثل علوم و ریاضی. هرچند که این سخنان غلط نیستند، اما در طول زمان پاسخهای خود را دریافت کردهاند. شاید مهمترین پاسخها به این سؤالات، نیازهای دانشآموزان و کاربست علم باشد. آموزش دادن هر موضوع درسی در هر پایهی درسی، بدون درنظر گرفتن نیازهای دانشآموزان و بدون توجیه کاربردی آن درس، برای دانشآموزان بیمعنا خواهد بود. بنابراین کافیست در آموزش هر درسی و در هر پایهای معلم از خودش بپرسد که «چرا دانشآموزانم به این درس نیاز دارند؟» و «این دانش چه کاربردی در زندگی واقعی ما انسانها دارد؟» پاسخ دادن به این دو سؤال، خود به خود هر درسی را به سمت بینرشتهای بودن، سوق میدهد و دریافت دانشآموزان را دوچندان میکند. (برای مشاهدهی یک طرح درس بین رشتهای برای آموزش ریاضی، علوم و محیط زیست که برای پایههای ششم و هفتم مناسب است، این آدرس را ببینید.)
با این حال، همچنان موافقیم که تا زمانی که این نوع نگاه در دل و جان آموزش و پرورش رسمی کشور، نهادینه نشود، کاربست آن برای معلمان دشوار خواهد بود و شور و عشق معلمی را طلب میکند.
[۱] شعری از مهدی حمیدی شیرازی در رابطه با ایستادگی جلالالدین خوارزمشاه در برابر مغولها
پینوشت:
- آموزش بینرشتهای در بسیاری از مقالات فارسی با عنوان آموزش تلفیقی معرفی گردیدهاست. اما با توجه به اینکه آموزش تلفیقی (blended) معنای دیگری دارد (به معنای تلفیق آموزش از راه دور با آموزش حضوری می باشد)، بهتر است که از واژهی بینرشتهای استفاده شود.
- آموزش بین رشتهای شاخههای مختلفی مثل interdisciplinary، multidisciplinary و crossdisciplinary دارد که تفاوتهای اندکی با هم دارند. ما در این متن تنها به کلیت رویکرد اشاره کردیم و وارد جزئیات نشدیم. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه و نیز ورود به جزئیات طراحی یک برنامهی بینرشتهای میتوانید به این مقالات انگلیسی مراجعه کنید:
Interdisciplinary Curriculum Development, William H. Newell, No. 8, pp. 69-86 (1990)
Interdisciplinary Teaching: A Review of the Literature. St. Clair, Barbara; Hough, David L. Southwest Missouri State University, Department of Curriculum and Instruction, 1992
منابع:
Interdisciplinary Curriculum Development, William H. Newell, No. 8, pp. 69-86 (1990)
نویسنده:
فاطمه گزین – کارشناس ارشد روانشناسی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.