آشنایی با شیوه‌ی خوب آموختن

 

 

اطلاعات کتاب‌شناسی:

عنوان: آشنایی با شیوه‌ی خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری با استفاده از مفاهیم و ابزارهای تفکر انتقادی

نویسندگان: ریچارد پل، لیندا الدر

مترجم: مهسا امرآبادی

نشر: اختران

تعداد صفحات: ۱۳۹ ص

آموزش نوعی کار فکری است؛ و هدف این کتاب هم سهل‌الوصول‌تر کردن و کاربردی‌تر کردن کار فکری در امر آموزش و یادگیری عمیق است. هدفش تلاش برای تحقق آرمانی دیر پاست: آموزش ذهن آزاداندیش، ذهنی که پرسشگر است، کاوش می‌کند و به واسطه‌ی اِشراف بر خود، پشتکار فکری و ابزار‌های یادگیری بر دانش‌های گوناگون احاطه پیدا می‌کند.

این کتاب دو بخش اصلی دارد. در بخش اول، «شیوه‌ی خوب آموختن»، راهبرد‌هایی به این منظور پیشنهاد شده که مخاطبان نه تنها به یک دانش‌جوی خوب، بلکه یک دانش‌جوی ماهر تبدیل شوند. مخاطب بخش دوم، «۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری»، بیش‌تر مدیران و آموزگاران نظام‌های آموزشی‌اند و در آن راهبرد‌هایی برای ارتقای شیوه‌ی تدریس پیشنهاد شده است. این راهبرد‌ها برآمده از نوعی رویکرد آموزشیِ مبتنی بر تفکر انتقادی است و همچنین محصول واکاوی نقاط ضعفی است که نوعاً در شکل معمول آموزش (یعنی تدریس/ پرسش/ آزمون) وجود دارد.

ما‌ امیدواریم خوانندگان این کتاب را به چشم منبعی ببینند که برای رسیدن به معنا‌ها و درک عمیق‌تر در مورد فرایند آموختن، می‌توان بار‌ها و بار‌ها آن را خواند. آنچه ارزش آموختن داشته باشد حتماً ارزش خوب آموختن هم دارد؛ و آنچه از همه بیش‌تر ارزش آموختن دارد خودِ فرایندِ آموختن است: پرورش و پیشرفت به واسطه‌ی کار فکری نظام‌مند در زمینه‌ی مهارت‌ها، عادت‌ها، و راهبرد‌های ذهن منضبط.

در ادامه بخشی از کتاب با عنوان «هجده راهکار برای دانشجوی ماهر شدن» آمده است.

 

هجده راهکار برای دانشجوی ماهر شدن

راهکار اول: مطمئن شوید پیش‌نیاز‌ها و الزامات هر کلاس، چگونگی تدریس و آنچه را که از شما انتظار می‌رود کاملاً درک کرده‌اید. بپرسید نحوه‌ی نمره دادن چگونه است و چطور می‌توانید بهتر برای کلاس آماده شوید.

راهکار دوم: آموزنده‌ی فعال بشوید. با خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش کردن فعالانه، آمادگی ذهن‌ورزی با اندیشه‌ها را در خود ایجاد کنید.

راهکار سوم: رشته‌های درسی را به چشم شیوه‌ی تفکر ببینید (سر کلاس تاریخ هدف‌تان قاعدتاً باید تفکر تاریخی باشد؛ سر کلاس شیمی تفکر از منظر علم شیمی؛ و …)

راهکار چهارم: پرسش‌گر باشید. به‌واسطه‌ی پرسیدن در درس گفتار‌ها و بحث‌ها شرکت کنید. بدون پرسشگری احتمالاً پی نخواهید برد چه چیز‌هایی را می‌دانید و چه چیز‌هایی را نمی‌دانید.

راهکار پنجم: در جست‌وجوی ربط‌ها باشید. محتوای هر کلاس همیشه نظامی است از‌اندیشه‌های به‌هم‌پیوسته، نه فهرستی از آنچه باید به خاطر سپرد. طوطی‌وار مطالب را حفظ نکنید. مثل کاراگاهی درس بخوانید که یافته‌های جدید را به یافته‌های قبلی‌اش ربط می‌دهد.

راهکار ششم: معلم را به چشم مربی ورزشی ببینید. خود را بازیکنی تصور کنید که می‌کوشد از طریق مثال‌های آموزگار تمرین تفکر کند. برای مثال سر کلاس جبر خود را عضوی از تیم جبر در نظر بگیرید و معلم را فردی که دارد تیم را برای بازی‌ها (امتحان‌ها) آماده می‌کند.

راهکار هفتم: در مورد کتاب درسی از منظر تفکر مؤلف آن فکر کنید. کار شما فکر کردن از دریچه‌ی تفکر نویسنده است. مثلاً مدام خود را به جای نویسنده بگذارید و در نقش او نکات اصلی متن را برای دانش‌جویان دیگر توضیح دهید.

راهکار هشتم: زمان کلاس را زمان تمرین تفکر (در مورد موضوع درس) بر اساس مفاهیم و اصول بنیادین آن موضوع در نظر بگیرید. منفعلانه سر کلاس ننشینید با این انتظار که دانش مثل بارانی که توی ناودان می‌ریزد خودبه‌خود وارد ذهنتان خواهد شد. چنین اتفاقی نمی‌افتد.

راهکار نهم: هر جا می‌توانید محتوای درس را به موضوعات، مشکلات و شرایط عینی زندگی خود ربط بدهید. اگر نمی‌توانید محتوای درس را به زندگی ربط بدهید آن را نفهمیده‌اید.

راهکار دهم: ببینید در کدام یک از مهارت‌های خواندن و یادگیری ضعف دارید. هر وقت فرصتی پیدا می‌کنید آن مهارت‌ها را تمرین کنید. تشخیص و اصلاح ضعف‌ها خود نوعی قدرت است.

راهکار یازدهم: مدام از خود بپرسید: آیا می‌توانم این موضوع را برای کسی که سر کلاس نبوده توضیح دهم؟ (اگر نمی‌توانید، موضوع را خوب یاد نگرفته‌اید.)

راهکار دوازدهم: سعی کنید در همان جلسات ابتدایی کلاس مفهوم کلیدی درس را پیدا کنید. مثلاً برای درس زیست‌شناسی سعی کنید به زبان خودتان توضیح بدهید که زیست‌شناسی چیست. سپس این تعریف را به هر بخشی که بعد‌ها سر کلاس زیست‌شناسی می‌آموزید ربط دهید. انگاره‌های بنیادین پایه‌ی سایر انگاره‌هاست.

راهکار سیزدهم: مدام پرسش‌هایی مطرح کنید برای پر کردن جا‌های خالی در آنچه می‌آموزید. آیا می‌توانید این موضوع را بیشتر توضیح بدهید؟ می‌توانید مثالی برایش بیاورید؟ اگر مثالی پیدا نمی‌کنید یعنی نمی‌توانید آموخته‌های‌تان را به زندگی خود ربط بدهید.

راهکار چهاردهم: پیش از حضور در کلاس خلاصه‌ای کتبی یا شفاهی از نکات اصلی جلسه‌ی پیشین تهیه کنید و به این ترتیب خود را بیازمایید. اگر نمی‌توانید این نکات اصلی را خلاصه کنید آن‌ها را نیاموخته‌اید.

راهکار پانزدهم: یاد بگیرید با استفاده از معیار‌های فکری تفکر خود را بسنجید: «آیا تفکر من واضح است؟ درست است؟ دقیق است؟ مربوط است؟ منطقی است؟ آیا به دنبال مهم‌ترین نکات هستم؟»

راهکار شانزدهم: خلاصه‌هایی از نکات مهم کتاب درسی یا منابع کتبی دیگر به بیان خود بنویسید و به این ترتیب از نوشتن در مقام روشی برای یادگیری استفاده کنید. سؤالهای امتحانی طرح کنید و پاسخ این سؤال‌ها را بنویسید.

راهکار هفدهم: پیوسته مهارت شنیداری خود را ارزیابی کنید. آیا گوش‌تان برای شنیدن نکات اصلی تیز است؟ آیا می‌توانید حرف‌های معلم را به بیان خودتان خلاصه کنید؟ آیا می‌توانید معنای اصطلاحات اصلی را شرح دهید؟

راهکار هجدهم: پیوسته مهارت خود را در خواندن ارزیابی کنید. آیا کتاب‌های درسی را فعالانه می‌خوانید؟ آیا هنگام خواندن پرسش‌هایی در ذهنتان شکل می‌گیرد؟ آیا می‌توانید آنچه را می‌دانید از آنچه نمی‌دانید تمیز دهید؟

یادگیرنده‌ی ماهر شدن یعنی بدل شدن به متفکری خود هدایتگر، خود منضبط، خود نظارتگر و خود تصحیح‌کننده.

 

منبع: آشنایی با شیوه‌ی خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری (با استفاده از مفتهیم و ابزارهای تفکر انتقادی)؛ ریچارد پل و لیندا الدر؛ ترجمه‌ی مهسا امرآبادی؛ نشر اختران

 

گردآورنده: مریم ترابی، ارشد روانشناسی تربیتی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *