دهکدهی کودکان ایمست
آنچه میخوانید خلاصهای از مطالبی است که در فصل دوم از بخش دوم کتاب «تعلیم و تربیت در جهان امروز» اثر «ولفگانگ برزینکا» آمده و به بررسی دهکدهی کودکان ایمست (Imst) میپردازد. هنگام مطالعهی این بخش توجه داشته باشید که توصیفها و آمارهای ارائه شده مربوط به زمان بازدید نویسنده از دهکدهی کودکان است که به بیش از بیست سال پیش بر میگردد. برای کسب اطلاع از وضعیت فعلی دهکدهی کودکان به پینوشت رجوع کنید.
یک نمونهی بسیار جالب از قدرت و نفوذ تربیتی که از گروههای کوچک و مشابه خانواده ساطع میشود، دهکدهی کودکان ایمست است که هرمان گمینر (Hermann Gmeiner) در سال ۱۹۵۱ در تیرول اتریش تأسیس کرده است. این دهکده امروز ۱۵۰ کودک با سنین یک تا چهارده سال در خود جای داده است. اینها دخترها و پسرهای کوچکی هستند که پدر و مادر ندارند، یا مادرانشان آنها را رها کردهاند و یا والدینشان چنان در حقشان سهلانگاری کردهاند که از طرف مقامات دولتی حق نگهداری کودکان از آنها سلب شده است. تقریباً تمام این کودکان هنگام پذیرش در دهکده وضعیت نامساعدی داشتهاند و ناهنجاریهای مختلفی از علایم سادهی بیخانمانی گرفته تا بیماریهای روانی جدیدتر در آنان مشاهده میشده است. بیشتر آنان سالهای متمادی از یک مؤسسهی پرورشی به مؤسسهی دیگر پاس داده میشدند. انسان میبایست داستان غمانگیز گذشتهی این کودکان و ناهنجاریهای رفتاری گذشتهی آنان را پیش چشم مجسم میکرد تا میتوانست پی ببرد که آنان تا چه حدی در موطن جدیدشان تغییر کردهاند. با هر قدمی که انسان در دهکده برمیدارد برخورد شاد و مؤدبانهی کودکان، رفتار طبیعی و آزاد آنها، روح کمک و همکاری با یکدیگر و لحن مؤدبانهای که در مقابل هم دارند شخص را دچار حیرت میکند. به راستی چه روشهای تربیتیای در اینجا به کار میرود که تا این حد کودکان آسیبدیده را متحول میکند؟
بیهوده است که انسان در ایمست دنبال روشهای فوقالعاده یا فعالیتهای چند تن از شخصیتهای تربیتی برجسته باشد. اینجا تعلیم و تربیت با سادهترین روشها صورت میگیرد و انسانهایی عهدهدار آنند که متخصص تعلیم و تربیت محسوب نمیشوند. در واقع، مهمترین رمز موفقیت دهکدهی کودکان این است که شرایط طبیعی زندگی یک کودک را تا حدی که خارج از محیط خانواده امکانپذیر باشد در یک محیط سالم فراهم میآورد.
در دهکدهی ایمست هر کودک تازهوارد در یک گروه کوچک و محدود پذیرفته میشود. نُه کودک از جنسیتها و سنین مختلف یک خانواده را تشکیل میدهند که تحت سرپرستی یکی از کارکنان زن دهکده که نقش مادر را دارد قرار میگیرند. هر خانواده زندگی مستقلی برای خود دارد و هر کدام از خانوادهها در یکی از هفده خانهی دهکده سکونت دارد. به این ترتیب هر خانواده استقلال داخلی خود را دارد و در عین حال جزئی از اجتماع بزرگتر دهکده نیز محسوب میشود.
استقلال خانوادهها فقط از طریق جدا بودن خانههای محل سکونت آنها به دست نمیآید، بلکه وابستگی اقتصادی حداقلی هر یک از خانوادهها نیز به این استقلال کمک میکند. مادران خانوادهها هر ماه مبلغ معینی برای هر یک از کودکان خود دریافت میکنند که با این مبلغ باید تمام هزینههای لازم را تأمین کنند. کودکان موظفند در ادارهی امور منزل به مادر خود کمک کنند. خرید، نظافت منزل، تعمیرات کوچک، رسیدگی به باغچه، دوخت و دوز و وصله و رفوی لباس از وظایف افراد خانواده هستند. به علاوه، در دهکده آشپزی مرکزی وجود ندارد، بلکه در هر خانهای طبق ذائقهی افراد خانواده پخت و پز صورت میگیرد.
مادران از مرکزیت قابل توجهی در کانون خانواده برخوردارند. وظیفهی آنها صرفاً مراقبت یا سرگرم کردن یک گروه از کودکان نیست، بلکه تمامی مسئولیتهای حفظ سلامت جسمی و روحی کودکان بر آنان محول شده است. آنان خود را با تمام وجود وقف خانوادهی خود میکنند و از صبح تا شام به خاطر آنها زندگی و برای آنها کار میکنند. آنان زنانی سالم، شاد و پرعاطفه هستند که خود را در قبال هر کودکی مسئول احساس میکنند. هیچ نوع جابجایی و تغییر در امر مراقبت از کودکان صورت نمیگیرد و تمام کودکان میدانند که به چه کسی تعلق دارند. به این ترتیب یک خانوادهی صمیمی به وجود میآید و به هر یک از اعضای خود آن احساس امنیتی را که مدتها از آن محروم بودهاند میبخشد. این فضای خوب خانوادگی است که حتی گوشهگیرترین، بدبینترین و گستاخترین کودکان را به زودی متحول میکند، بدون اینکه ظاهراً تلاش ویژهای صورت گرفته باشد.
محیط امن زندگی موجب میشود که بسیاری از رفتارهای غلط و خطاهایی که قبلاً در نتیجهی احتیاجات ارضا نشده یا تدابیر دفاعی ایجاد شدهاند به کلی ریشهکن شوند. ولی مؤثرترین کمکها در این راستا به علت پیوند شخصی و عمیقی که بین مادر خانه و کودکان تحت سرپرستی وی به وجود میآید صورت میگیرد. آن علاقهی صمیمانهی متقابل در اکثر موارد کلیهی صدمات گذشته را شفا میبخشد. البته روابط حاکم بین کودکان و مادر به رابطهای مهرآمیز که با حرف و اشاره توأم باشد منحصر نمیشود، بلکه در زندگی روزمره مسائل مختلفی پیش میآید که لازم است مادر در مورد آن به فرزندانش تذکراتی بدهد و آنها را راهنمایی کند. در این میان بین آنها کنش متقابلی صورت میگیرد که برای رشد دادن هر دو طرف بسیار مفید است. کار مادر، تلاش و دقت او در کارها و تکالیف بیشماری که بر عهده دارد دایماً در دیدرس کودکان است. آنها از نزدیک شاهد کارهایی هستند که به خاطرشان صورت میگیرد. آنها آن صمیمیت و گرمی مطبوعی را که از کانون خانهی خودشان برمیخیزد به خوبی احساس میکنند.
همین که کودکان قادر شدند خودشان نیز کاری انجام دهند در این زندگی پر از تحرک سهیم میشوند. با وجود نُه نفر کودک در یک خانه همیشه آن قدر کار وجود دارد که هر کسی احساس میکند در خانواده به کمک او احتیاج است. نگهداری از خواهران و برادران، به ویژه کوچکترها، جای مهمی را در این وظایف به خود اختصاص میدهد.
از طریق همزیستی نزدیک با مادر و برادران و خواهران آنچنان پیوندهای عاطفی متقابل و اعتماد و همدردی استحکام پیدا میکند که تربیت اکثراً بدون آنکه محسوس باشد خودبخود صورت میگیرد. در اینجا یک بافت مناسبات اجتماعی به وجود میآید که باعث میشود رفتارهای عالی و ارزشمند بدون صرف کلام زیاد حفظ شود و به صورت عادت در آید. هر عضوی از خانواده وابسته به اعضای دیگر است و در عین حال مسئول همهی آنهاست. او کمک میکند و یاری میبیند، وظیفهی خود را انجام میدهد و در برابر آن قدردانی میشود.
اساس معنوی هر خانواده وحدت در اعتقادات مذهبی آنهاست. روح خانه، ایمان مادرها، انجام مراسم مشترک مذهبی و ساعات جشن و تعطیل در عرض سال از چنان اعتقاد آگاهانهی مذهبی رنگ گرفته که خانواده را از آن امنیت نهانی و نهایی بهرهمند ساخته است.
از طریق روش دهکدهی ایمست آن استحکام و تداوم روابط انسانها که کودکان را قادر میکند ریشههای خود را محکم کنند و به آینده اطمینان داشته باشند تأمین میشود. کمبود وجود پدر در بین کودکان از طریق مدیر داخلی و همچنین سرپرست دهکده و نمایندههای اتحادیههای کارگری که برای آموزش ورزش، صنایع دستی، موسیقی و سایر فعالیتها از خارج به دهکده میآیند و نیز از طریق معلمان مدارس عمومی که کودکان در آنجا تحصیل میکنند تاحدی تأمین میشود.
موفقیتهای بزرگی که در دهکدهی کودکان ایمست به دست آمده است بار دیگر ثابت میکند که شخصیت انسان در سنین کودکی تا چه حد انعطافپذیر است. به وجود آوردن شرایطی که کمک میکند روابط مثبت جدیدی در زندگی کودکان شکل گیرند و رشد کنند، به آنها این اجازه را میدهد تا آثار ناشی از گذشتهی نابسامان را از زندگی آیندهی خود دور کنند و آیندهی سالمی را برای خود بسازند.
—————————
پینوشت
دهکدهی کودکان ایمست اولین تجربه از تربیت کودکان بیسرپرست با این روش است. پس از موفقیتی که در این دهکده حاصل شده مسئولان دهکده موفق شدند این شیوه را در کشورهای دیگری نیز به کار گیرند. مؤسسهی مادری که دهکدههای کودکان را در سطح جهان سرپرستی میکند SOS-Kinderdorf نام دارد. این مؤسسه که یک مؤسسهی خیریه است هماکنون در بیش از ۱۳۰ کشور جهان دهکدههایی مشابه دهکدهی کودکان ایمست را اداره میکند. برای کسب اطلاع از فعالیت این مؤسسه به آدرس اینترنتی آن رجوع کنید: www.sos-childrensvillages.org.
عکسهایی از دهکدهی کودکان ایمست در سالیان اخیر را میتوانید در ادامه ببینید: