کلیشههای جنسیتی در آموزش
«دانشآموز ۱۶ سالهی دبیرستان و مشغول به تحصیل در رشتهی ریاضی بودم. روز اولی که دبیر ریاضی ما سرِ کلاس آمد، نگاهی به همهی ما کرد و گفت: نحوهی نشستن شما سر کلاس من باید عوض شود. بعد به ما که حدود ۲۵ نفر بودیم اشاره کرد و با تأکید گفت: در درس من باهوشها بیایند جلو بنشینند و آنهایی که ظاهر قشنگی دارند، بروند عقب. تصور کنید که عدهای دختر ۱۶ ساله بخواهند تصمیم بگیرند که باهوش باشند یا زیبا؛ گویی که این دو با هم در تضاد بودند. هیاهوی عجیبی در کلاس ایجاد شد. همه ما سعی داشتیم که به عنوان دختران زیبا عقب بنشینیم. بعد از مدتی من به خودم اجازه دادم که از دبیر بپرسم که چرا شما چنین حرفی زدید. او خیلی جدی گفت: درس خواندن و نخواندن دختران زیبا مهم نیست، چون آنها خیلی زود ازدواج میکنند. اما آنها که زیبا نیستند، حداقل درس بخوانند تا بتوانند برای خود آیندهای بسازند؛ چون امکان ازدواج آنها بسیار پایین است. فکر میکنم در آن روز معنای تفاوت جنسیتی را به طور کامل حس کردم. اطلاعات و آگاهی علمی نداشتم، اما با تمام وجودم احساس کردم که گویا به عنوان یک زن باید سریع مسیرم را مشخص کنم. […]»
دکتر گلنار مهران، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، اقتباس شده از مقالهی کلیشههای جنسیتی در آموزش(۱)
کلیشههای جنسیتی[۱]، مجموعهای از باورهای ذهنی است که مبنای نگرش فرهنگی و اجتماعی به مفهوم «جنسیت»[۲] قرار میگیرند. به عبارتی وجود این کلیشهها باعث میشود که ویژگیهای خاصی به طور جداگانه به زنان یا مردان تعلق بگیرد؛ به گونهای که چنین مشخصاتی تنها ویژهی یک جنس تلقی شوند.
این کلیشهها بیش از هر چیز در سطح زبان خود را نشان میدهد و در ادبیات و زبان هر جامعهای به وفور پیدا میشود. در فرهنگ ما، اینکه مرد نباید گریه کند؛ زن احساساتی است و نمیتواند قضاوت درستی بکند یا اینکه زن ترسو، خرافاتی و نازک دل است؛ مرد سنگدل، پرخاشگر و سلطهجو است، نمونههای معدودی از فهرست طولانی کلیشههای جنسیتی است. (۱)
اینگونه کلیشهها هم بر مردان و هم بر زنان تاثیر منفی می گذارند؛ اگرچه تاثیر منفی آنها بر زنان غالبا بیشتر بوده است. چرا که زنان در این کلیشهها به صورت جنس ضعیف و فرودست مطرح میشوند. اما کلیشههای جنسیتی، مردان را نیز از شکوفایی همه جانبهی احساسات و انسانیت آنها باز میدارند و باعث میشود که مردان هرچه بیشتر به سمت خشونت، رقابت، پرخاشگری، بیاعتنایی و بیاحساسی پیش روند. [علاوه بر این مردانی که خارج از کلیشهها قرار میگیرند، در برخی موارد مطرود یا به حاشیه رانده میشوند.] این کلیشهها، در نهایت به پیشداوری و تبعیض جنسیتی منجر میشوند.(۲)
شکل ۱: کتاب فارسی اول دبستان- زنان و مردان در ورزش
کودکان ما کلیشههای جنسیتی را از طریق مادر، پدر، جامعه، تلویزیون، رادیو، اینترنت، روزنامه، مجله، جوک، الگوهای پیرامونشان و البته و صد البته از مدارس میآموزند. بچهها حین بزرگ شدن، رفتارهایی را انتخاب میکنند که با تحسین، تمجید و محبت همراه باشند و از رفتارهایی که مورد تمسخر قرار میگیرند، باعث شرم میشوند و یا مجازات در پی دارند، اجتناب میکنند. به عنوان مثال در جامعه ما، معمولاً به دختری که با لباس مرتب و تمیز و ترجیحا با یک روبان صورتی مرتب و منظم نشستهاست و با عروسکهایش بازی میکند، میگویند: «بارکالله! عجب خانمی هستی!» یا اگر پسری به زمین بخورد و از شدت درد گریه کند، به او میگویند: «مرد که گریه نمیکند». تلاش برای به دست آوردن تحسین منجر به تکرار و پذیرش این نقشها یا کلیشهها میشود.(۱)
اندیشههایی که در مورد جنسیت و نقشهای جنسیتی در ذهن کودکان شکل میگیرد، در آینده جهت دهندهی انواع فعالیت ها، علایق و دستاوردهای بعدی کودک محسوب میشود.(۲)
شکل ۲: تصاویر مشاغل در کتاب فارسی دوم ابتدایی
در این میان، وظیفهی مدرسه تکوین و یا تغییر نقشها و کلیشههای جنسیتی است. ارائه چگونگی تصاویر و محتوا در کتابهای درسی دارای اهمیت فراوانی است؛ زیرا از طریق آنها کودک رابطهای بین آموزش و واقعیات اجتماعی به دست میآورد. (۲)
به نظر میرسد که برخی از جوامع از جمله جامعهی ما، به آموزش دختر و پسر به طور یکسان ارزش نمیگذارد. در صورتی که، نظام آموزشی باید با این کلیشههای جنسیتی و تصورات قالبی به مبارزه برخیزد. نظام آموزشی نه تنها شامل برنامهها و موضوعات به وضوح تعریف شده و آشکار، بله شامل برنامههای آموزشی پنهان نیز هست. برنامه آموزشی در لایهی پنهان، پیامهایی را به دختران و پسران منتقل میکند که کلیشه سازی جنسیتی را تقویت و منجر به تقسیمات جنسیتی میشود. (۲)
شکل ۳: تصویر مادر و دختر در داستان «کی بود، کیبود؟» در کتاب فارسی دوم ابتدایی (تصویر سمت راست) در مقایسه با تصویر همین داستان در کتاب اصلی (قصههای خاله نگین) (تصویر سمت چپ)
به فرم چشم و ابروها، حالت صورت، حالت بینی و چاقی و لاغری توجه کنید.هر یک از این موارد میتواند کلیشههای پنهانی را در مورد «زیبایی» دربرداشته باشد.
از آنجا که کلیشههای جنسیتی، فرهنگی هستند، آموختن میتواند به دانشآموزان کمک کند تا به فرهنگی در آن غرق هستیم، با عقلانیت بیاندیشند و به مرور بر ناراستیهای فرهنگ فایق آیند؛ به نحوی که بتوانند در مورد کلیشههای جنسیتی فکر کنند و با تعقل «هویت» خود را شکل بدهند.
در ادامهی این متن میتوانید گزارشی را از سخنرانی دکتر گلنار مهران (عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا) با عنوان «کلیشههای جنسیتی در آموزش» (مقاله مورد نظر به صورت ورقزدنی پیوست شود.) ببینید که در سال ۱۳۹۵ در مجلهی رشد علوم اجتماعی چاپ شده است.
منابع
- کلیشههای جنسیتی در آموزش، رشد آموزش علوم اجتماعی، دورهی نوزدهم، شمارهی ۱، پاییز ۱۳۹۵، صص ۱۱-۷.
- بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکلگیری کلیشههای جنسیتی، دو ماهنامه تخصصی پژوهش در هنر و علوم اجتماعی، سال سوم، شماره ۵ (پیاپی ۱۳)، دی ۱۳۹۷، صص ۱۰۴-۹۱.
نویسنده: فاطمه گزین
[۱] Gender stereotype
[۲] gender
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.