کودکان پیش دبستانی آماده ورود به سال جدید و پذیرای تغییر و تحول شدند.
یک و دو و سه و چهار بچه ها آمد بهار
گلها شکوفه دادند گنجشکها همه شادند
کودکان طلوع در پایان فصل زمستان، با همکاری یکدیگر و با شور و شوق، کلاسهای خود را تمیز و مرتب کردند.
آنها آداب میهمانی را آموختند. تصمیم گرفتند نقاشیهایشان را به عنوان هدیه به دوستان و میهمانانشان بدهند و برای انجام این کار، با کاغذ رنگی پاکت نامه درست کردند.
بچهها در پیش دبستانی یک مهمان داشتند، مادر بزرگی مهربان. مادربزرگ برای بچهها از خاطرات کودکیاش گفت. از فصل بهار و آماده شدن برای ورود به آن؛ از سرما و فصل زمستان و کرسی و دور هم نشستنها و خاطره گفتنهای شبهای زمستان گرفته تا خانه تکانی و میهمانیها و عیدی گرفتنهایی که بیشتر کشمش و بادام بود.
بچهها با مادربزرگ سبزه عید کاشتند و از او خمیرهای بازی رنگارنگ عیدی گرفتند.
در انتها با در دست داشتن پیک بهاری، کاغذ رنگیای که با آن بتوانند برای دوستانشان پاکت نامه درست کنند، قصه خوشمزهترین کلوچه و همچنین ماسکهای آن برای اجرای نمایش در میهمانیها, دست پر راهی خانه شدند تا به استقبال سال و آغازی نو بروند.
مرغای سبز و آبی با نغمههای شادی
رو شاخهی درختا تو روزای آفتابی
داد میزنن بچههاااا، بیایید توی کوچههااا
حالا دیگه بهاره، بهار شادی میاره
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.