نیاز نوجوان به استقلال
معرفی کتاب به همراه مجموعهای از نکات
مشخصات کتابشناسی:
عنوان کتاب: نیاز نوجوان به استقلال
نویسنده: جواد محمودی قرائی
انتشارات: قطره
تعداد صفحات: ۸۲ ص
یکی از ویژگیهای مهم دوران نوجوانی، تمایل نوجوانان به کسب استقلال است. نوجوان تمایل دارد که تواناییها و نیروهای خود را به کار گیرد و در مواردی مستقل عمل کند. استقلالطلبی زمینهی ورود او را به اجتماع فراهم کند و او را برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی آماده میسازد. ولی میتواند چالشهایی را هم برای او برای او ایجاد کند؛ چالشهایی که بین او، محیط اطراف و خانواده به وجود میآیند و نوجوانان ناگزیر خواهد بود از آنها عبور کند.
«از مقدمهی متن کتاب»
دربارهی کتاب:
دستیافتن به استقلال و مسئولیتپذیری از نیازهای مهم انسان است. مسئولیتپذیری یک ویژگی کلیدی برای ورود به جامعه است. وقتی که کسی مستقل است و مسئولیت کارها و تعهداتشان را میپذیرد، سایرین بیش از پیش روی او حساب میکنند. همچنین او را فردی قابل اعتماد و قابل اتکا میدانند. به علاوه خودِ فرد هم انگیزهای بیشتر مییابد که مسئولیت جدیدی را بر عهده بگیرد. به این ترتیب رفتهرفته عزت نفس و خودباوری او افزایش مییابد.
بچهها استقلال و مسئولیتپذیری را به تدریج میآموزند.(همانطور که راه رفتن و حرف زدن را رفته رفته یاد میگیرند.) این کار در دوران کودکی با یادگیری فعالیتهای روزانهای مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن و نظافت آغاز میشود. اما دامنهی استقلال کودک، با بزرگتر شدن او گسترش مییابد.
در سنین نوجوانی بچهها نیاز دارند که رفتهرفته هویت خود را کشف کنند و دست به تصمیم گیری و انتخاب مستقل بزنند و نیز خودشان در قبال تصمیمهایشان مسئول باشند. والدین در برابر این درخواست نوجوانان به شیوههای متفاوتی پاسخ میدهند. والدین «قاطع» در عین اینکه برای استقلال و خودمختاری نوجوانان ارزش زیادی قائل هستند، برای رفتار منضبط نیز ارزش قائلاند. آنها برای نوجوان توضیح میدهند که چه انتظاراتی از او دارند و در یک فضای انضباطی مشخص به او حق انتخاب و مسئولیتپذیری میدهند. در مقابل فرزندان والدین مستبد و سختگیر یا والدین سهلگیر و بیاعتنا دچار مشکلاتی میشوند.
در کتاب «نیاز نوجوان به استقلال» دربارهی این نیاز مهم در دوران نوجوانی صحبت شده است. هرچند که کتاب مختصر است، اما سرفصلها و نکات بسیار مناسبی دارد که نه تنها میتواند برای والدین سودمند باشد، بلکه میتواند زمینه را برای جستوجوی بیشتر آنها فراهم آورد. مشاوران مدرسه نیز میتوانند از این کتاب برای راهنمایی والدین کمک بگیرند یا آن را به والدین معرفی نمایند.
برخی از سرفصلهای کتاب عبارتند از:
- استقلال چیست؟ به چه آدمی مستقل میگوییم؟
- علاوه بر استقلالطلبی در دوران نوجوانی چه تکالیف رشدی دیگری وجود دارند؟
- چگونه میتوان با استقلالطلبی نوجوانان مواجه شد؟
- والدین برای کمک به استقلال نوجوان خود چه باید بکنند؟
- دلبستگیهای شدید عاطفی به خانواده چگونه استقلال را تحت تأثیر قرار میدهند؟
- نوجوان تا چه زمانی باید متکی به تصمیمگیریهای والدین خود باشد؟
- نوجوان در مسیر کسب استقلال با چه چالشهایی روبهروست؟
- چگونه نوجوانان میتوانند از تجربیات والدین خود استفاده کنند؟
نکاتی از متن کتاب
- استقلال یکی از نیازهای انسان است و به این معناست که فرد بتواند خود تصمیمگیری کند و روشهای زندگی خودش را انتخاب کند.
- استقلال در دوره نوجوانی، به معنای شناختهشدن نوجوان به عنوان یک شخصیت مستقل است. شخصیتی که دارای ارزش و احترام ذاتی است. این شخصیت برای خود مرز و محدودهای خصوصی دارد، حق انتخاب و حق تصمیمگیری دارد و در قبال انتخابهای خود مسئول است. همچنین لازم است که مرزهای این شخصیت توسط دیگران به رسمیت شناخته شود.
- سیر مستقل شدن فرآیندی پیوسته است. این فرآیند از اوایل کودکی شروع میشود، در ۱۰ یا ۱۱ سالگی سرعت میگیرد و به تدریج تا حدود ۱۸ یا ۱۹ سالگی کامل میشود. در این هنگام فرد آمادگی پیدا میکند که کاملا از خانواده مستقل شود. در این زمان تعریف جدیدی از ارتباط نوجوان با خانواده شکل میگیرد؛ تعریفی که نوعی فردیتیافتگی هم در آن متبلور میشود.
- این خانواده است که با بینش و درک صحیح از شرایط نوجوانش او را در حهت استقلال و تصمیمگیری تشویق میکند.
- اغلب یک بزرگسال را وادار نمیکنیم که «این کار را بکن!» و « آن کار را نکن!»، بلکه انتظارات و درخواستهایمان را مطرح میکنیم و انتظار نداریم که همیشه دیگران درخواستهایمان را بپذیرند. در مورد نوجوانان نیز باید برخورد کلی ما به همین شکل باشد. اما با نوجوان نمیتوان کاملاً به شیوه بزرگسالان رفتار کرد؛ چرا که توان استدلال یک نوجوان به قدر کافی پخته نیست. همچنین نوجوان تجربه کافی را کسب نکرده است.
- والدین باید نوجوان را هدایت کنند و از روش استدلال خود نوجوان نیز برای کمک به او در تصمیم گیری استفاده کنند.
- نوجوان با حساسیت زیادی از حریم خصوصی خودش محافظت میکند و کارهایی مثل ورود بدون اجازه دیگران به اتاقش در غیاب وی و تفتیش وسایلش او را به شدت عصبی میکند.
- نوجوانی که به خوبی از والدین اطاعت میکند، شاید موفقیتهایی را در صحنه اجتماع کسب کند، کمتر دچار مشکل بشود و با خطرات کمتری مواجه شود، ولی اتفاق دیگری در پشت این ماجرا روی میدهد و آن این است که در شرایطی که دیگران حضور نداشته باشند، تصمیمگیری برای او بسیار دشوار خواهد بود چرا که تمام تصمیمات در زندگی او توسط فرد دیگری گرفته شده است.
- دوست برای نوجوان نماد دنیای بیرونی است؛ دنیایی خارج از اصول و قوانین خانواده، با قوانین نانوشته مختص به خود.
- درابتدای نوجوانی تمایل نوجوان به ارتباط با گروه همتاها زیاد میشود و تمایلش برای تعامل با خانواده کاهش مییابد. با این حال، اغلب در اواخر این دوره، پیوندهای نوجوان با خانواده محکمتر میشود.
- ضروری است قبل از نوجوانی مبانی ارزشهای اجتماعی به فرزندان آموزش داده شود تا در این دوران دچار مشکل نشوند.
- والدین میبایست زمینه ارتباطات اجتماعی و امن را برای فرزندان فراهم آورند، و توجه داشته باشند که محافظت از نوجوان در برابر آسیبهای اجتماعی با حذف روابط اجتماعی امکانپذیر نیست.
- میزان واگذاری استقلال عاطفی بستگی به رشد شناختی نوجوان دارد و باید متناسب با این توانایی او باشد. در عین حال قطع روابط عاطفی نوجوان با محیطهای بیرونی به سرکوبشدن نیاز عاطفی او میانجامد.
- گاهی نیز والدین، نوجوان و نیازهای آن را به خوبی نمیشناسند. باید بتوانیم دنیا را از نگاه نوجوان ببینیم، توانمندیهای واقعی او را بشناسیم و متناسب با توان وی، به او حق انتخاب و استقلال در تصمیمگیری بدهیم.
- مادران معمولاً در مورد کودکانشان کمتر دچار مشکل میشوند و به تناسب شرایط به آنها حق انتخاب و مسئولیت میدهند. شاید به این علت که نیازهای کودکی به اندازه نوجوانی پیچیده نیست، شاید هم چون نیازهای کودکی برای والدین عینیتر است ولی در دوران نوجوانی نیازها به یکباره دچار تحول میشوند. دربسیاری از موارد، هنوز والدین برای پذیرش فرزند خود در نقش یک نوجوان آماده نیستند.
- استقلال یک امر مطلق نیست که به یک باره با ورود فرد به محدوده نوجوانی به او واگذار شود. (بلکه باید متناسب با رشد و به تدریج به وی واگذار شود.)
- والدین باید یک محدودهی امن برای تصمیمگیری و انتخاب در اختیار نوجوان قرار دهند. محدودهای که نه آنقدر تنگ باشد که نتواند پاسخگوی نیاز نوجوانی باشد و نه آنقدر وسیع که مسئولیتی فراتر از توان نوجوان بر دوش او قرار دهد. در این محدوده نوجوان حق انتخاب و تصمیمگیری دارد و تصمیمات او باید مورد احترام والدین باشد.
- مهم است که نوجوان مسئولیت تصمیمات خود را بر عهده داشته باشد و با پیامدهای آن روبرو شود. در این صورت میتواند از نتیجه تصمیمات خود به عنوان تجربه برای تصمیمگیریهای بعدیش استفاده کند.
- مسئولیتها باید به صورت تدریجی و متناسب با توان نوجوان به او محول شود و در مقابل پذیرش آن تأیید و تشویق دریافت کند.
- در ابتدا لازم است که والدین بفهمند که نوجوان چه میخواهد: خوب به حرفهای او گوش بدهید تا منظورش را بفهمید، با نگرش او آشنا شوید و بفهمید که در ذهن او چه میگذرد. ما به دنبال یک جستوجوی مشترک هستیم. به این معنا که نتیجه از اول مشخص نیست و میخواهیم بدانیم که چه کاری بهتر است و این را باید با هم کشف کنیم. وقتی ذهنیت وی را شناختید، میتوانید ذهنیت و اطلاعات خودتان را به او منتقل کنید. وقتی اطلاعاتتان با هم یکی شد، میتوانید باهم تصمیم بگیرید. ابتدا اجازه دهید که او راه حلهایش را با توجه به این اطلاعات مطرح کند. شاید راه حل او مناسب باشد. در این صورت آن را بپذیرید.
- قوانین و خطوط قرمز باید از قبل مشخص باشد و پیامد آن هم مشخص. یکی از چیزهایی که به نوجوان امنیت میدهد، وجود ساختار و قانون است. این امر باعث میشود که بداند که محدودهی تصمیمگیریهایش چقدر است و حدود خطرناک کجاست. زمانی که نوجوانی رفتار خطرناکی مرتکب میشود، ما باید محدودیت بگذاریم و جلوی رفتار خطرناک وی را بگیریم.
- برای رسیدن به محیط ارتباطی مناسب، والدین باید اوقاتی با کیفیت را با نوجوان خود سپری کنند. مدت زمان رابطه میتواند کوتاه باشد اما کیفیت آن باید بالا باشد. والد و نوجوان باید هردو از با هم بودن لذت ببرند.
- گاهی اوقات والدین و نوجوان نمیتوانند با هم به نتیجه برسند. در این موارد باید موضوعات مسئله را طبقهبندی کنیم. در برخی از موارد که آسیب شدید نیست، میتوانیم اجازه بدهیم که نوجوان تجربه کند و با پیامدهای تصمیمش مواجه شود. روبرو شدن با پیامدهای ناشی از یک تصمیم، در برخی ازموارد منجر به تغییر رفتار خواهد شد. اما در مواردی که آسیبی جدی نوجوان را تهدید میکند، باید ببینیم چه اتفاقی افتاده که ما نمیتوانیم اطلاعات را بین خودمان مبادله کنیم و به توافق برسیم. ممکن است رفتار والدین مشکل داشته باشد یا نوجوان عصبی یا افسرده باشد یا شدت اضطراب او زیاد باشد یا اعتماد به نفسش را از دست داده باشد یا … . ما باید زمینهها را بشناسیم و ببینیم که اشکال کار در کجاست.
- وقتی اجازهِی ریسک کردن را به نوجوان میدهیم، باید بپذیریم که ممکن است پیامد تصمیم او مناسب یا نامناسب باشد. باید به او کمک کنیم که با بر عهده گرفتن مسئولیت تصمیمش، از این تجربه برای تصمیمگیریهای بعدی استفاده کند.
- باید از کودکی به فرزندان آموخت که مدیریت یک سیستم با والد است و نوجوان هیچوقت حق مدیریت سیستم خانوادگی را ندارد.
نویسنده: فاطمه گزین، کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشجوی دکترای مطالعات برنامه درسی