نظریههای برنامه درسی (معرفی کتاب همراه با نمونه مطلب)
نظریههای برنامه درسی
(معرفی کتاب همراه با نمونه مطلب)
مشخصات کتابشناسی
نام کتاب: نظریههای برنامه درسی
نویسنده: جی.پی.میلر
مترجم: محمود مهرمحمدی
ناشر: سمت
طیف دیدگاههای تربیتی
هر کدام از ما در دیدن اشیاء شیوهای خاص خود داریم یا دارای جهانبینی خاص خود هستیم. جهانبینی ما آمیزهای از ارزشها، نگرشها و ادراکات ماست که در سامان بخشیدن به آنچه در پیرامونمان اتفاق میافتد، ما را یاری میکند. این جهان بینی «نقشه»ای از واقعیت است که از سوابق، تجربهها و فرهنگ ساخته شده و زمینهساز چگونگی دید ما از اشیاء است.
به این موقعیت توجه کنید. چهار روانشناس در حال مشاهده و مصاحبه با یک کودک هستند. این کودک تا حدی پرخاشگر است. به هر یک از این روانشناسان فرصتی برای مصاحبه با وی و پیشنهاد درمان مناسب داده شده است، اما هر یک از این روانشناسان دیدگاه متفاوتی نسبت به رواندرمانی دارد و کودک را به شیوه متفاوتی میبیند. یکی از روانشناسان با زمینه ذهنی فرویدی با کودک مصاحبه میکند و اختلالات کودک را در زمینه تجربههای اولیه کودکی میبیند. او توصیه میکند تعارضها و همانندسازی با گذشته کودک بررسی و تجزیه و تحلیل شود. دومین روانشناس پیرو دیدگاه اجتماعی یا خانوادگی در تحلیل مسائل روانی است و بدین ترتیب نگاه به مشکل کودک در چهارچوب وضعیت کنونی خانوادگی او را برمیگزیند. این روانشناس، درمان متکی به خانواده را توصیه میکند به گونهای که والدین در کلیه جلسات درمانی نیز حضور داشته باشند. سومین روانشناس یک انسانگراست و پس از گفتگو با کودک توصیه مینماید برنامه درمانی بر دلمشغولیها و احساسات کنونی او معطوف شود. او پیشنهاد میکند فضای درمانی آکنده از صمیمیت و پذیرشی به وجود آید تا در چنین فضایی بتوان به بحث با کودک درباره نگرانیها و دل مشغولیهایش پرداخت. در آخر چهارمین روانشناس یک رفتارگراست و توصیه میکند محیط کودک تحت کنترل درآید و از این طریق رفتارهای منفی، خاموش و رفتارهای مثبت، تقویت شوند.
مربّیان و برنامهریزان نیز مانند روانشناسان دیدگاههایی دارند که هم در نگاه آنان به کودکان و هم در نحوه کار کردن با ایشان تأثیر میگذارند. در این کتاب سعی بر آن است تا این مجموعه از دیدگاههای مبنایی برنامه درسی تشریح شوند و معلمان بتوانند به افکار روشنی درباره رویکردهای یاددهی و یادگیری دست یابند.
دیدگاه برنامه درسی چیست؟ دیدگاه برنامه درسی عبارت است از یک موضع گیری اساسی در باره یاددهی و یادگیری در ابعاد گوناگون نظری و عملی. برخی از این ابعاد عبارتند از:
آرمانهای تربیتی. هر دیدگاه تعدادی هدفهای اساسی دارد که جهتگیری کلی آن دیدگاه را معرفی میکند.
تلقی نسبت به یادگیرنده. دیدگاهها نگاه خاصی به یادگیرنده دارند. برخی از این دیدگاهها توجه خود را به یادگیرنده به منزله یک عنصر فعال معطوف داشته، دیگر دیدگاهها دانشآموز را در وضعیت منفعلتری قرار میدهند.
تلقی نسبت به فرایند یادگیری. فرایند یادگیری نیز میتواند در دیدگاههای مختلف متفاوت باشد. برای مثال در حالیکه در دیدگاه «ماورای فردی» تأکید بر حیات یا ظرفیت درونی دانشآموزان است، در سایر دیدگاهها یادگیری با تغییر در رفتار دانشآموزان مرتبط است.
تلقی نسبت به فرایند آموزشی. هر یک از دیدگاهها از گامهایی که معلم در جریان آموزش باید بردارد، تلقی خاصی دارند. این گامها میتوانند بسیار مشخص بوده یا صرفأ خط مشیهایی کلی باشند.
تلقی نسبت به محیط یادگیری. دیدگاههای مختلف همچنین نسبت به سازماندهی محیط یادگیری و مواد یادگیری مناسب نظر خاصی دارند. در برخی دیدگاهها محیط مطلوب یادگیری به صورت باز و انعطافپذیر سازماندهی شده و در برخی دیگر محیط از ساخت بسته و از پیش تعیینشدهای برخوردار است.
نقش معلم. نقش معلم نیز در دیدگاههای مختلف متفاوت است. در تعدادی از دیدگاهها معلم نقش قوی دستوری ایفا نموده، در تعدادی دیگر نقش وی به نقش تسهیلکننده یادگیری نزدیکتر است.
تلقی نسبت به ارزشیابی آموختهها. رویههای ارزشیابی هم با دیدگاههای مختلف متفاوت خواهند بود. برخی دیدگاهها بر آزمونهای مبتنی بر معیار تکیه کرده، تعدادی دیگر بیشتر از فنون تجربی و تشریحی بهره میگیرند.
در این کتاب دیدگاههای مختلف برنامه درسی بررسی و تحلیل میشوند تا معلمان بتوانند به رویکرد خود در مورد یاددهی و یادگیری شفافیت بخشند. البته فرایند شفافسازی فرایندی مستمر است؛ چرا که دیدگاههای برنامه درسی در سایه تجربهها، مرتب پالایش میشوند و تغییر مییابند. دیدگاههایی که در این کتاب بررسی و تحلیل میشوند عبارتند از: ۱) رفتاری، ۲) موضوعی /دیسیپلینی، ۳) اجتماعی، ۴) رشدگرا، ۵) فرایند شناختی، ء) انسانگرایانه ۶، ۷) ماورای فردی یا کل گرا
در ادامه ابعاد مختلف انواع دیدگاه اجتماعی را مقایسه میکنیم. دیدگاه اجتماعی شامل سه رویکرد انتقال فرهنگی، شهروندی دمکراتیک و تغییر اجتماعی میباشد.
انتقال فرهنگی
آرمانهای تربیتی. تلقین ارزشها و نقشهایی که در یک فرهنگ خاص اهمیت اساسی دارند.
تلقی نسبت به فرایند یادگیری. یادگیری فرایندی در نظر گرفته میشود که طی آن دانشآموزان خود را با انتظارات مدرسه و جامعه تطبیق میدهند و آنچه را از آنها انتظار میرود، میآموزند تا بتوانند در جامعه کارکرد لازم را داشته باشند.
تلقی نسبت به یادگیرنده. یادگیرنده در شرایط ایفای یک نقش انفعالی، یعنی جذب و هضم ارزشها و اطلاعاتی که به او عرضه میشود، قرار دارد.
تلقی نسبت به فرایند آموزش. معلم فرایند آموزش را تحت کنترل و فرمان خود دارد. روشهای اصلی تدریس همان انواع رویکردهای آموزش مستقیم هستند. در آموزش ارزشها تکیه اصلی بر الگوبرداری دانشآموزان و مصرانه خواستن قرار دارد.
تلقی نسبت به محیط یادگیری. محیط یادگیری ساختار غیرمنعطفی دارد که در آن کنترل قطعی امور به عهده معلم است.
نقش معلم. معلم مرجع اصلی در فرایند یاددهی ـ یادگیری است و مسئولیت اصلی او انتقال دانش، ارزشها و انتظارات نقشهای مختلف به دانشاموزان است. همچنین از معلم انتظار میرود در نقش یک الگو برای دانشآموزان ظاهر شود. او باید معرف شخصیت مطلوبی باشد که جامعه از دانشآموزان انتظار دارد به آن دست یابند.
تلقی نسبت به ارزشیابی آموختهها. از ارزشیابی در جهت پی بردن به میزان دستیابی دانشآموزان به معلومات و مهارتها استفاده میشود. آزمونها باید منعکسکنندهی دانش و مهارتهایی باشد که تسلط بر آنها موجب میشود فرد از کارکردی مثبت در جامعه برخوردار شود.
شهروندی دمکراتیک
آرمانهای تربیتی. احترام برای ارزشهای دمکراتیک، مهارت در تجزیه و تحلیل تضادهای ارزشی، مهارتهای گفتگو و مفاهمه، مهارتهای پذیرش نقش و آگاهی از فرایندهای دمکراتیک.
تلقی نسبت به فرایند یادگیری. یادگیری یک فرایند تعاملی میان یادگیرنده و محیط است. با غوطهور شدن در تضادها و مسائل معماگونهی اجتماعی، یادگیری غنای بیشتری میگیرد. مسائل مربوط به سیاستهای اجتماعی منعکسکنندهی ارزشهای گوناگونی است که در یک جامعهی دمکراتیک کثرتگرا وجود دارد. در شرایط آرمانی کلاس درس باید منعکسکننده کثرتگرایی در مقیاس کوچک باشد و بررسی آزادانه مسائل و مناظره دربارهی سیاستهای عمومی را مجاز شمرد.
تلقی نسبت به یادگیرنده. به یادگیرنده به منزله فردی نگریسته میشود که قادر است استعداد عقلانی خود را در برخورد با مسائل مربوط به سیاستهای اجتماعی بهکار گیرد.
تلقی نسبت به فرایند آموزش
۱. معلم به معرفی یک مطالعه موردی یا یک معضل مربوط به سیاست اجتماعی میپردازد.
۲. تضادهای ارزشی مشخص شده و حقایق و اطلاعات مربوط فهرست شده راههای برخورد با مسأله مشخص میشود.
۳. دانشآموز درباره این معضل، موضعی اتخاذ میکند.
۴. معلم با استفاده از روش مباحثه سقراطی به کاوش درباره موضع دانشآموز میپردازد. معلم همچنین با استفاده از تمثیل دانشآموزان را وامیدارد درباره موضع خود تفکر نموده، در برخی مواقع در آن تجدید نظر کنند.
۵. دانشآموزان در پرتو مباحثهها و گفتگوی سقراطی در موضع خود تجدیدنظر میکنند. آنها حتی ممکن است موضع جدیدی اتخاذ کنند.
تلقی نسبت به محیط یادگیری. منابعی که به سیاستهای اجتماعی مربوط باشند (از قبیل مطالعات موردی یا فیلمها و روزنامهها) ضروری هستند. بحثها را میتوان در حینی که معلم و دانشآموزان جوّ و موضوعهای مناقشه برانگیز را بررسی میکنند، بسیار ملتهب و تنشآلود نمود.
نقش معلم. در این دیدگاه معلم باید نقشهای متعددی ایفا کند. بیش از هر چیز معلم باید بتواند فضایی آکنده از حمایتهای عاطفی خلق کند تا دانشآموزان به مشارکت در بحثها از خود رغبت نشان دهند. این مقصود تا حدودی از طریق گوش دادن مؤثر و تشویق دانشآموزان به مشارکت حاصل میشود. پس از ایجاد چنین فضایی، معلم باید بتواند با استفاده از تمثیلها و پرسشها مواضع دانشآموزان را مورد پیگیری کاوشگرانه قرار دهد. بعضی از معلمان در چهارچوب این دیدگاه استاد گفتگوهای سقراطی میشوند. معلم باید درک و فهم دقیقی از سیاستهای اجتماع و مباحث و مسائل مربوط به هر کدام داشته باشد. او باید این آمادگی را نیز از خود نشان دهد که مباحث ناشی از تجزیه و تحلیل یک مورد خاص را به طور عمقی بررسی کند.
تلقی نسبت به ارزشیابی آموختهها. کانون توجه ارزشیابی بر مهارتهای مورد نیاز در تجزیه و تحلیل تضادهای سیاست اجتماعی و همچنین مهارتهای مورد نیاز برای مشارکت در مناظرههای مربوط است. در ارزشیابی تمرکز بر این نکته است که دانشآموزان تا چه حد از عهده تبیین مناسب موضع خود، چه به شکل مکتوب و چه به شکل شفاهی، بر میآیند.
تغییر اجتماعی
آرمانهای تربیتی. درگیر شدن دانشآموزان با مباحث و موضوعهای اجتماعی و پرورش مهارتهای مربوط به حضور مؤثر در تغییر اجتماعی.
تلقی نسبت به فرایند یادگیری. یادگیری به طور مستقیم با مسائل اجتماعی ارتباط پیدا میکند. دانشآموز از طریق تجزیه و تحلیل یک مسأله اجتماعی و سپس تلاش برای اثرگذاری در تغییر اجتماعی است که میآموزد. یادگیری تنها معلول تعامل دانشآموز با محیط نبوده، بلکه از تلاش دانشآموز برای بهبود محیط نیز سرچشمه میگیرد.
تلقی نسبت به یادگیرنده. یادگیرنده به منزله عنصری نگریسته میشود که میتواند فعالانه در جریان تغییر اجتماعی حضور یابد و در واقع عامل یا کارگزار تغییر است.
تلقی نسبت به فرایند آموزش
۱. دانش آموز مسألهای را شناسایی میکند.
۲. دانش آموز اقدامهای مختلف را بررسی میکند.
۳. اقدامهای مختلف در پرتو دلالتهای اخلاقی، حقوقی و اجتماعی بررسی میشوند.
۴. یک طریقهی اقدام خاص برگزیده میشود.
۵. دانشآموز درگیر اجرای آن راهحل برگزیده در سطح مدرسه یا جامعه محلی میشود.
۶. دانشآموز پروژه را تجزیه و تحلیل میکند تا اثر بخشی آن و همچنین آنچه را از آن آموخته، ارزیابی کند.
نقش معلم. نخست اینکه معلم در روشن ساختن جهتگیری فعالیت دانشآموز و همچنین فراهم ساختن منابع لازم به او یاری میرساند. معلم باید آمادگی حضور در عمل [اقدام] اجتماعی را داشته باشد. در آخر اینکه معلم ارتباط اساسی و تعیین کنندهی میان مدرسه و جامعهی محلی را فراهم سازد.
تلقی نسبت به ارزشیابی آموختهها. ارزشیابی در ابعاد مختلفی ممکن است انجام پذیرد. معلم میتواند منابع مکتوبی را که دانشآموزان بهوجود آوردهاند، ارزیابی کند. دانش نسبت به یک موضوع خاص را نیز میتوان ارزیابی کرد. در نهایت ارزشیابی میتواند شامل مشاهدهی دانشآموز در حین انجام دادن کار باشد تا مشخص شود او چگونه از عهده کار با دیگران در قالب گروه برمیآید.
نویسنده: مریم ترابی، دانشجوی ارشد روانشناسی تربیتی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.