کنکوریشدنِ امر روزمره (معرفی فصلی از یک کتاب)
کنکوریشدنِ امر روزمره
(معرفی فصلی از یک کتاب)
کتاب «امر روزمره در جامعه پساانقلابی»۱ به قلم عباس کاظمی از طریق مطالعات دقیق مردمنگارانه به مطالعات جامعهشناختی در باب زندگی روزمره در ایران میپردازد. او با نگارش این کتاب و تأکیدش بر جامعهشناسی زندگی روزمره در ایران از یکسو با ادبیات علوم اجتماعی کلیشهای فاصله گرفته و به مطالعهی واقعیتهای عینی جامعه پرداخته است و از دیگر سو با ظرافت و هوشمندی، ابعادی بسیار مهم و پیچیده از زندگی روزمره ایرانیان را در چند دهه اخیر بررسی کرده است.
(علی میرسپاسی، استاد مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک)
عباس کاظمی در مقدمه کتاب چنین نوشته است:
کتاب حاضر اهداف کوچکی دارد: نخست، کتاب بخشی از تجربهی زیستهام است بیآنکه خواسته باشم شرححالنویسی کنم. هنگامی که شش سالم بود، انقلابی عظیم به همراه تحولات ریز و درشت آن رخ داد. همنسلان من بزرگ شدند و قامت افراشتند، با جریان پرخروش انقلاب همراه شدند و مبارزه کردند و سپس هریک نگاه و مراد خود از انقلابی بودن را تفسیر کردند.
هر دهه برای نسل ما به اندازهی یک قرن تحول بود. ما نسلی هستیم که ظرفیت زیادی برای تغییر داریم چرا که میتواند عزیزترین چیزهایش را به پای آرمانهایش بریزد؛ نسلی که در عین حال میتواند به سادگی از افراد و چیزهایی که عاشقش بوده متنفر شود؛ نسلی که انقلاب، جنگ، صلح، نوسازی و تحریم را بکجا و با هم تجربه کرده است.
هدف صرفا روایت نسلی از رویدادهای زندگی روزمره نیست، بلکه مقصود بهکارگیری زبان روزمره برای مخاطبان خارج از حوزهی علوم اجتماعی است؛ البته مایل بودم که روزمرگی را نه صرفا از طریق مناسبات میان انسانها بلکه در سطحی وسیعتر یعنی دنیای مشترک انسانها و ناانسانها ببینم و در عین حال نگاه خود را بر نادیدنیها یا ناجیزها متمرکز کنم. […] نوعی تاریخنگاری انتقادی فرهنگ و زندگی روزمره که تلاش دارد جامعه را نه از سطح کلان (ساختارهای رسمی) بلکه از سطوح جزئی و پیشپا افتادهی زندگی روزمره روایت کند.
ما به بازگویی یک فصل از کتاب «امر روزمره در جامعه پساانقلابی» پرداختهایم.۲ عباس کاظمی در این فصل به روایت «کنکوری شدن امر روزمره» میپردازد؛ اینکه جامعه ما با عبور از آرمان انقلابی «انسان کامل» به سمت «انسانِ کنکوری» سوق یافته است و رفته رفته ایدئولوژی کنکور بر ارکان مختلف جامعه سایه افکنده و نیز سوژههای انسانی خاص خود را آفریده است.
در بخشی از این فصل چنین میخوانیم:
« در بدو امر، کنکور به عنوان یک عنصر فرعی و بخشی از فرایند عقلانی شدن آموزش و پروش باید تحلیل شود، چراکه هجوم جمعیت جوان به دانشگاهها راه حلی جز سهمیهبندی نداشت و کنکور گویا ابزاری مهم برای رسیدن به این هدف بود. کنکور که صرفا مرحلهای واسط دیپلم و ورود به دانشگاه بود، به تدریج به اصل آموزش و پرورش بدل شد و دیگر نه یک مرحله بلکه غایت آموزش و پرورش گردید.
بچه مدرسهای از سالهای اولیه میآموزد که چگونه برای آن «روز بزرگ» آماده شود و انسان کاملِ کنکوری گردد. انسان کامل کنکوری هیچ توانایی عملی برای زندگی ندارد و بالطبع تعهد اخلاقی هم برای دیندار زیستن ندارد، بلکه باید تستها را جواب دهد و درون کتاب ها درست زندگی کند.»
در سالهای اخیر منتقدان زیادی در رابطه با کنکور نوشتهاند، بسیاری از این نوشتهها منجر به تفکراتی در رابطه با روال کنکور در ایران شده است. تا جایی که برخی به سوی حذف کنکور از صحنهی آموزش کشور حرکت کردهاند. حرکتی که الزاما بهترین تصمیم برای حل مشکلات جامعه ما نیست. شاید آنچه که این متن را نسبت به سایر نوشتههای منتقد کنکور، متمایمز میسازد، این باشد که در آن به کنکور همچون یک آزمون صرف که بودن یا نبودنِ آن منجر به تغییر جامعه میشود، نگریسته نشده است. بلکه کنکوریشدن همچون یک طرز فکر یا فرهنگ دیده شده که ارکان مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. فرهنگی که متضمن سود اقتصادی یا سیاسی اقشار خاصی از جامعه است. بنابراین در صورت تداوم این فرهنگ در آموزش و پرورش، آموزش عالی و جامعه، صرفِ حذفشدن کنکور کمکی به حل مسائل نخواهد کرد.
نویسنده در این فصل به عناوین زیر میپردازد: آرمان انسان کامل، کنکوریشدن آموزش و پرورش، کنکوریشدن آموزش عالی، کنکوریشدن جامعه و کنکور و ایدئولوژی. و در پایان چنین مینویسد:
«کنکور جامعه خود را خلق کرده و به عنوان نظامی خودبنیاد، عقلانیت خود را گسترش داده است. بدین اعتبار، کنکور صرفا یک مفهوم، امتحان یا نظام گزینش دانشجو نیست، بلکه وجودی مادی و حیاتی، استعمارگرانه و گسترشیابانه دارد که تمامیت زندگی روزمرهی جوان ایرانی و (انسان ایرانی) را تهدید کرده است، به گونهای که تلاش کرده هم علم و هم ایدئولوژی دینی را از خود متأثر سازد.»
متن را با سخنی از مقدمه نویسنده به پایان میرسانم و از شما دعوت میکنم که متن اصلی را مطالعه کنید.
این کتاب سودای آن دارد که تاریخ را از زوایههای به ظاهر بیاهمیتترِ زندگی روایت کند. بدین ترتیب، شکلِ دیگری از تاریخ برای ما آشکار میشود که در حال فراموشی است. کارِ ما بازگرداندن آن خاطرات و ارائهی نگاهی متفاوت برای استفاده از آنها در زمان حال است.
نویسنده: فاطمه گزین، دانشجوی دکترای مطالعات برنامه درسی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.