نظام آموزشی بانکی
مقالهای در تحلیل مسائل ساختاری آموزش و پرورش
- عنوان مقالهی اصلی: جامعهشناسی چالشهای نظام آموزش و پرورش
- نویسنده: علی اصغر کرمی
- منبع: مجلهی رشد آموزش علوم اجتماعی، دوره ی بیست و دوم، شماره ۱، پاییز ۱۳۹۸، صص ۵۵-۵۷
«وقتی در جامعهای با جمعیت ۱۰۰ هزار نفر، مثلاً ۱۰ نفر دچار یک مشکل و ناهنجاری اجتماعی هستند، باید گفت این مشکلی فردی است نه ساختاری. شما باید این چند فرد را که همنوا با کلیت جامعه نیستند، به طور فردی اصلاح کنید. اما اگر بین این جمعیت ۱۰۰ هزار نفری، مثلاً ۲۰ هزار نفر از هنجارهای جامعه تخطی کنند و مرتکب هنجارشکنی شوند، این به معنای آن است که مشکل امر فردی و خصوصی نیست. بلکه مشکل اجتماعی است. اکنون میپرسیم: مشکلاتی چون خروجی ضعیف نظام آموزشی، محوریت کنکور به عنوان یگانه راه موفقیت برای دانشآموزان، کاهش میزان مطالعه کتابهای غیردرسی، تستزنی به جای یادگیری، بیانگیزگی و محوریت محفوظات بدون پیوند با پژوهش و تحقیق، و دهها مشکل دیگر، آیا در سطح فردی و محدودی خود را نمایان میکند و یا واقعاً در تاروپود این نظام آموزشی تنیده شده و عمومیت پیدا کرده است؟»
پرسش بالا، سؤال کلیدی این مقاله است و نویسندهی مقاله سعی میکند که با تحلیل برخی مسائل ساختاری آموزش و پرورش، مختصرا به این پرسش پاسخ دهد.
وی معتقد است که نظام آموزشی حاکم بر ساختار آموزش و پرورش کشور ما، یک نظام آموزشی بانکی است که تنها به سپردهگذاری محفوظات در ذهن دانشآموزان میپردازد و عاری از تفکر انتقادی است. به منظور تبیین این معضل ساختاری، ما باید به استانداردهای آموزش وپرورش برای یادگیری نگاهی دوباره داشتهباشیم و به یاد بیاوریم که هدف از یادگیری چیست.
در مقاله به چهار هدف اساسی یادگیری اشاره شدهاست؛ به نظر میرسد که پرداختن به این اهدافِ یادگیری پاسخی باشد برای معضل کنونی نظام آموزش و پرورش:
- یادگیری برای دانستن
- یادگیری برای اقدام و عملکردن
- یادگیری برای بودن
- یادگیری برای زندگی با یکدیگر
نویسنده:
فاطمه گزین – کارشناس ارشد روانشناسی