روابط معلم و دانشآموز (معرفی کتاب همراه با نمونه مطلب)
روابط معلم و دانشآموز
(معرفی کتاب همراه با نمونه مطلب)
مشخصات کتابشناسی
نام کتاب: روابط معلم و دانشآموز، کتابی برای پدران، مادران، آموزگاران
نویسنده: هایم گینات
مترجم: سیاوش سرتیپی
ناشر: علم
روابط معلم و دانشآموز نخستین کتابی است که راهحلهای علمی و واقعی در اختیار والدین و معلمان و دانشآموزان قرار میدهد.
بدترین و بهترین نوع معلم کدام است؟
والد و معلم چگونه باید رابطهی سازندهای با دانشآموز ایجاد کنند؟
از کودکان خلاق و با استعداد چگونه باید تمجید کرد؟
چگونه تنبیه را در خانه و مدرسه از بین ببریم؟
انظباط چیست و چگونه میتوان آن را به کودک یاد داد؟
پدر و مادر چه نقشی در پیشرفت دانش آموز دارند؟
در مورد تکالیف دانش آموز چگونه باید رفتار کرد؟
چگونه در دانش آموز انگیزه ایجاد کنیم؟
روابط مدیر، معلم، والد چگونه باید باشد؟
چرا دانشآموز ترک تحصیل میکند؟
چرا دانشآموز تکالیفش را انجام نمیدهد؟
… و دهها مسئلهی دیگر در این کتاب به زبانی ساده و همهفهم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
بخشی از پیشگفتار مترجم
مترجم معتقد است که کتاب حاضر برای سه مخاطب اصلی نوشته شده است: والدین، معلمان، دانشآموزان. کتاب روابط معلم و دانش آموز، که نویسنده عنوان فرعی آن را کتابی برای والدین و معلمان برگزیده است، شیوههای گوناگون برخورد با مسائل روانی و مشکلات روزمره مربوط به مدرسه را به خواننده میآموزد.
دکتر هایم جی.گینات، نویسندهی دو کتاب تربیتی دیگر، رابطه بین والدین و نوجوانان و رابطه بین والدین و کودکان، در این کتاب نیز ظرافت و شوخطبعی خاص خود را با مهارت فراوان بکار گرفته است. نویسنده چون روانشناس کودک است و در گذشته نیز معلم بوده، توفیق یافته است ترکیبی زیبا و محکم از نظریه و تجربه را قالب کارش سازد و در آن راهحلهای بسیار کارآمدی به خواننده پیشنهاد کند. کتاب سرشار از حکایت و داستان و گفتگو و سناریوهای کوتاه اما تند و تیز است. خواننده ضمن آنکه از خواندن بخشهای گوناگون آن محظوظ میشود، نکات بسیار مفیدی نیز فرا میگیرد.
از نظر مترجم، امتیاز اساسی کتاب روابط معلم و دانش آموز، شیوه سادهنویسی در بیان مطالب است. این سادهنویسی، سبب شده است تا خواننده در هر سطحی از معلومات بتواند از آن بهرهمند شود.
در ادامه مطالبی از کتاب برای معرفی بیشتر آورده شده است.
- حالا تا نظام آموزشی تغییر بکند، تکلیف چیست؟
مباحثه فوق [مباحثهی بین چند معلم که در فصل اول آورده شده است] شدیداً یکنواخت است؛ فشار روانی تغییر نمیکند، و در وضع روانی معلمان دگرگونی حاصل نمیشود. در این یکنواختی، تنها بر موضوع اصلی تأکید میشود: ناخشنودی، دلسردی، و ناامیدی معلمان جوان. رنج آنان از نوع روابط مدرسهای ناشی میشود. آنان از بهر عمر به هدر رفتهشان اشک میریزند.
برخی از معلمان ایمانشان را از دست میدهند و در ناامیدی فرو میروند. برخی دیگر اصرار می ورزند که اصلاحاتی انجام گیرد. آن عده که افراطیترند بر آنند تا نظام آموزشی را در میان این آشوب تغییر دهند. عدهای که محافظهکارترند شدت مشکلات را کم جلوه میدهند. و در این میان، روابط موجود در کلاس درس به قوت خود باقی است: دانشآموزانی که آمدهاند درس یاد بگیرند، والدینی که باید رضایتشان را جلب کرد، و مدیرانی که باید به آنان حساب پس داد؛ و انجام همهی اینها مستلزم آن است که معلم وقت و توانش را صرف کند. این سؤال که چگونه میتوان، توأم با ارزشهای واقعی، زندگی را ادامه داد، دیگر تأثیری بر حال یک معلم ندارد.
روزی روزگاری، مردی دچار گرفتاری شدیدی شد و برای کمک نزد خاخام رفت. خاخام به درد دل این مرد گوش فرا داد و چنین نصیحتش گفت: «به پروردگارت توکل کن. روزیات را خواهد داد.» آن مرد در پاسخ گفت: «بله، جناب خاخام. اما بفرمایید تا آن موقع چکار کنم ؟»
معلمان نیز چنین سؤالهایی دارند؛ آنان می پرسند: «تا آن زمان که نظام آموزشی تغییر بکند، چطور میتوانم دوام بیاورم؟» «در زمان حال چهکار میتوانم بکنم تا روابط کلاسی بهتر بشود؟»
تلاش ما در این کتاب برای پاسخ دادن به این سؤالات است.
- «سر من همیشه کلاه میرود»
ساعت ورزش تمام شده بود. معلم ورزش به دانشآموزان گفت که بازی بسکتبال را قطع کنند. ژوزف اعتراض کرد و گفت: «همه فرصتشان از من بیشتر بود. همیشه سر من یکی کلاه میرود.» معلم گفت: «برای اینکه احساست درباره این وضعیت عوض بشود، سه بار دیگر پرتاب کن. من صبر میکنم تا پرتاب کنی»
ژوزف باورش نمیشد چنین چیزی شنیده باشد. فوراً پرتابهایش را انجام داد و توپ را به معلمش پس داد. او راضی و خوشحال مینمود.
در آنچه روی داد، برخورد معلم عامل سودمندی بود. او انعطافپذیر و همدرد بود، و احساسات دانش آموز را از قواعد خشک و خشن مهمتر میدانست.
- دانشآموز درس را نفهمیده است، معلم باید چه کار کند؟
مت، دانش آموز نُه ساله، در جریان درس اعشار حواسش پرت شد. از معلمش کمک خواست. معلم جواب داد: «پس وقتس داشتم این مسئله را توضیح میدادم، کجا بودی؟ تو اصلاً گوش نمیدهی. همیشه داری بازی میکنی. حالا هم انتظار داری فقط به خاطر جنابعالی درس را تکرار کنم. اینجا که فقط تو نیستی. برای حضرتعالی که نمیتوانیم کلاس فوق العاده بگذاریم.» مَت سر جایش نشست، اما باقی ساعت از راههای گوناگون مزاحم کلاس شد و حواسّ بقیه را پرت کرد.
این معلم با اینکه سرش شلوغ بود، میتوانست به دانش آموز کمک کند. میتوانست به مت بگوید: «یاد گرفتن اعشار سخت است. کاش وقت داشتم و همین حالا این درس را برایت توضیح میدادم. صبر کن، قرار میگذاریم و موقعی که هر دو وقت داریم میآیی و من این درس را برایت توضیح میدهم.»
دانشآموزان معمولاً وقتی در انجام تکالیف یکی از درسهایشان مشکلی دارند، بدرفتاری میکنند. آنها از اینکه کمک و راهنمایی بخواهند، میترسند. تجربه یادشان داده است که تقاضای کمک کردن ممکن است باعث توبیخ شدیدشان بشود. آنان ترجیح میدهند بدرفتاری کنند و به خاطر آن تنبیه شوند تا اینکه به خاطر بلد نبودن مسئلهای مورد تمسخر قرار بگیرند. بهترین پادزهر معلم برای بدرفتاری دانشآموز این است که مایل باشد به دانشآموز کمک کند.
- اندرزهایی برای ایجاد انگیزه
معلمها اغلب از روانشناسان میپرسند که چگونه میتوان در دانشآموز انگیزهی یادگیری ایجاد کرد. پاسخ این است: «در او احساس اطمینان و اعتماد ایجاد کنید تا بتواند شکست را متحمل شود.» عمدهترین مانع یادگیری ترس است؛ ترس از شکست، ترس از توبیخ، ترس از احمق به نظر آمدن. معلم کارآمد این امکان را برای هر دانشآموز فراهم میآورد که وقتی اشتباه میکند خودش را از تنبیه و مجازات در امان بداند. از میان بردن ترس در دانشآموز، زمینهای برای تلاش و کوشش در او ایجاد میکند. پذیرفتن اشتباه دانشآموز با روی خوش، او را به یادگیری تشویق میکند.
یکی از معلمان، برای آنکه میل به یادگیری را در دانشآموزانش برانگیزد، تشویقشان کرد که مفهوم شکست در زندگیشان را مورد بحث قرار دهند. دانشآموزان دربارهی ترسشان از شکست و نیز دربارهی رنج تحقیر (humiliation) صحبت کردند. معلم و شاگردانش به عنوان نتیجهی بحث، تعدادی اندرز انگیزهبخش فراهم آوردند تا راهنمای زیستن و یاد گرفتن در کلاس باشد و فهرست را جای مشخصی روی دیوار مقابل کلاس در معرض دید گذاشتند.
۱) در این کلاس، اشتباه کردن مجاز است.
۲) خطا بلا نیست.
۳) اشتباه آموزنده است.
۴) آدم ممکن است اشتباه کند، اما نباید در اشتباهش مصرّ باشد. نباید همهی حواسش را به آن مشغول کند، و نباید آن را توجیه کند.
۵) اشتباه برای اصلاح کردن است.
۶) اصلاح را باید با ارزش دانست، نه اشتباه را.
۷) آدم نباید اجازه بدهد که شکست سبب اشتغال خاطر بشود.
- دانشآموز حقیقت را به معلمش میگوید
ری (Ray)، دانشآموز هشتساله، فراموش کرد که تکالیفش را انجام دهد. از مادرش خواست که عذر و بهانهای برای او پیدا کند.
مادر نپذیرفت. او گفت: «یادداشتی بنویس و حقیقت را به معلمت بگو. من هم کنار اسم تو امضاء میکنم. این کار به معلمت نشان خواهد داد که من درک میکنم آدم بعضی وقتها دچار فراموشی میشود.»
جواب ری این بود: «خیلی ممنونم، مادر.» او یادداشت را نوشت، مادرش هم امضاء کرد، و بعد، راضی و خوشحال به مدرسه رفت.
اگر مادراین دانشآموز از جوابهای معمولیاش استفاده میکرد، و میگفت: «چرا تکالیفت را ننوشتی؟ بچه های دیگر یادشان میماند، پس چرا تو فراموش میکنی؟ خیلی گیجی. بهتر است فکری به حال خودت بکنی!»، در این صورت، این رویداد، خیلی راحت به یک جدال و کشمکش بزرگ تبدیل میشد.
مادر ری آموخته بود که بهترین کار در مواقع بحرانی این است که کمک کنیم و سخن پردازی نکنیم.
- «من به نتیجهی خوفانگیزی رسیدهام. من عامل تصمیمگیرنده در کلاس هستم. این، برخورد شخصی من است که جوّ خاصّی پدید میآورد. این، خلق و خوی روزمرهی من است که حال و هوای کلاس را میسازد. من به عنوان معلم دارای قدرت شگرفی هستم و میتوانم زندگانی یک کودک (دانشآموز) را تیره و تار یا پرسرور سازم. من میتوانم وسیلهی شکنجه یا عامل الهام باشم. میتوانم تحقیر یا محظوظ کنم، بیازارم یا شفا بخشم.
در تمام موقعیتها، این، پاسخ من است که اوج یافتن یا فرو نشستن یک بحران، و انسان شدن یا وحشی شدن یک کودک (دانش آموز)، را تعیین میکند.»
هایمگینات، روابط معلم و دانشآموز؛ مقدمه نویسنده
همچنین کتاب شامل ۱۲ فصل با عناوین زیر میباشد:
- معلمها دربارهی خودشان گفتگو میکنند
- بهترین معلم
- بدترین معلم
- سازگاری در ارتباط
- خطرات تمجید
- انضباط
- وقتی معلم و دانشآموز با هم نمیسازند، تکلیف چیست؟
- تکالیف خانهی دانشآموز
- چگونه در دانشآموز انگیزه ایجاد کنیم؟
- رسمها و رویههای سودمند
- بزرگترها با هم ملاقات میکنند
- دانشآموزان معمانشان را به یاد میآورند
نویسنده: مریم ترابی، دانشجوی ارشد روانشناسی تربیتی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.