آموزش کودکان در ایران؛ با تأکید بر کودکان بازمانده از تحصیل

اول اسفند، مصادف با ۲۰ فوریه، روز جهانی عدالت اجتماعی نام گرفته است. به این مناسبت نکته‌هایی برگزیده از فصل ۷ کتاب «وضعیت اجتماعی کودکان در ایران» را که به بحث عدالت آموزشی (با تأکید بر بازماندگی کودکان از تحصیل) می‌‌پردازد مطالعه خواهید کرد.

گزیده‌ای بزرگ‌تر از این فصل به صورت PDF از اینجا دریافت کنید: آموزش کودکان در ایران با تأکید بر کودکان بازمانده از تحصیل

 

  • گزارش آموزش برای همه سیاست‌های آموزش‌و‌پرورش و برنامه‌های کلان (مانند برنامه‌ی چهارم و پنجم توسعه) می‌کوشند تا نشان دهند که عملکرد دولت‌ها در زمینه‌ی پوشش تحصیلی موفق بوده است، اما در آخرین سال اجرای برنامه‌ی آموزش برای همه هنوز تعداد زیادی از کودکانی که در سن آموزش اجباری (۶ تا ۱۷ سال) قرار دارند، از مدرسه محروم یا طرد شده‌اند و از تحصیل بازمانده‌اند. اگرچه وزارت آموزش‌و‌پرورش آمار علمی و موثقی برای سال‌های اخیر ارائه نکرده است، بررسی‌ها نشان می‌دهد با پوشش تحصیلی مطلوب فاصله‌ی زیادی داریم.

 

  • بررسی لایحه‌ی پنجم توسعه نشان می‌دهد که کمبود پوشش تحصیلی در آموزش عمومی یکی از مهم‌ترین مشکلات آموزش‌و‌پرورش است. طبق آمار رسمی آموزش‌و‌پرورش و سرشماری سال ۱۳۸۵، از مجموع سه میلیون و صد و شصت هزار نفر جمعیت ۶ تا ۱۷ سال، یک میلیون و صد و سی هزار نفر به عنوان دانش‌آموز در مراکز آموزشی تحصیل می‌کرده‌اند و دو میلیون و سیصد هزار نفر خارج از نظام آموزشی بوده‌اند. از این تعداد، ۶۶۵هزار نفر به مراکز آموزشی دسترسی نداشته‌اند و بی‌سواد بوده‌اند ولی بقیه‌ی آن‌ها (بیش از پنج میلیون و دویست هزار نفر) بعد از ثبت‌نام در مدارس ترک تحصیل کرده‌اند. به گفته‌ی معاون اسبق حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش‌و‌پرورش، براساس تحقیقاتی که در زمان حضور وی در آموزش‌و‌پرورش انجام شده بود، بیش از سه‌میلیون دانش‌آموز بازمانده از تحصیل در کشور وجود داشته است. وی این رقم را در سال ۱۳۸۸ حدود چهارمیلیون نفر تخمین می‌زند و معتقد است به معنای پمپاژ بی‌سوادی به جامعه است.
  • عوامل مختلفی وجود دارد که موجب طردشدن کودکان یا بازماندن آن‌ها از نظام آموزشی کشور شده است. برخی از این عوامل در ساختار نظام آموزشی ریشه دارد و برخی به ساختار کلان اقتصادی‌اجتماعی جامعه مربوط است.

 

  • در بین عوامل متأثر از ساختار اقتصادی‌اجتماعی نقش عوامل اقتصادی (مانند فقر مالی و اشتغال زودهنگام دانش‌آموزان برای تأمین هزینه‌ی تحصیل) و عوامل مربوط به مدرسه (مانند بی‌علاقگی به مدرسه و عملکرد ضعیف مدیران و معلمان) بیش‌تر از بقیه است.

 

  • از دیگر سو، بررسی‌ها نشان می‌دهد که نبود آموزش باکیفیت می‌تواند در کاهش سطح پوشش تحصیلی مؤثر باشد.

 

  • یکی از مهم‌ترین علل بی‌سوادی یا ترک تحصیل دانش‌آموزان مقطع دبیرستان چیزی نیست جز ساختار نامناسب آزمون سراسری (کنکور). رسوخ مدرک‌گرایی و اصالت‌بخشیدن به مدرک تحصیلی و غفلت از آموزش مهارت‌های مورد نیاز بازار کار از نتایج منفی کنکور بوده است. غلبه‌ی کنکور بر حوزه‌ی آموزش، تکنیکی و کالایی شدن آموزش موجب شده است تنها افرادی که قادر به خرید این خدمات‌اند چشم‌انداز بهتری برای ادامه‌ی تحصیل داشته باشند و در مقابل افراد محروم به شکلی پنهان از ساختار آموزش و مدرسه طرد شوند. دانش‌آموزان مناطق محروم چشم‌انداز روشنی از آینده ندارند و تصور دستیابی به یک زندگی موفق بر پایه‌ی تحصیلات دانشگاهی برای اکثر آن‌ها غیرممکن یا خارج از توان‌شان است.

 

  • می‌توان قوانین متعددی را در زمینه‌ی برقراری عدالت آموزشی از نظر جنسیتی و منطقه‌ای و رفع محرومیت‌های آموزشی، حمایت از کودکان و نوجوانان، حمایت از حق تحصیل کودکان، ریشه‌‌کنی بی‌سوادی در کشور، الزامی بودن آموزش تا پایان دوره‌ی راهنمایی و غیره نام برد که همگی به ارتقای پوشش تحصیلی توجه دارند. اما صرفاً وجود برنامه و آیین‌نامه برای تحقق اهداف کافی نیست. پژوهشی در سال ۱۳۸۷ نشان می‌دهد که بسیاری از شاخص‌های سنجش وضعیت تحصیلی برنامه‌ی چهارم توسعه تا پایان سال ۱۳۸۸ محقق نمی‌شود. برای نمونه، نبود حمایت دولتی و هزینه‌ی بالای تحصیل از نظر خانواده ها جدی‌ترین مانع برای گسترش پوشش تحصیلی در دوره‌ی پیش‌دبستانی است.
  • برنامه‌های کنونی دولت برای خصوصی‌سازی خدمات آموزشی و سازوکارهای آن در تضاد با اسناد و قوانین بالادستی و برنامه‌هایی است که با رفع بی‌سوادی و کاهش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل ارتباط دارد. بنابراین، رویکرد متناقض خصوصی‌سازی آموزش می‌تواند یکی از جدی‌ترین مشکلات حوزه‌ی سیاست‌گذاری آموزشی باشد. اگرچه دولت مدعی ریشه کنی بی‌سوادی و بازگرداندن کودکان بازمانده از تحصیل به مدرسه است، همچنان شاهد افزایش تعداد مدارس پولی هستیم. اقدامات دولت در چند سال گذشته عملاً هزینه‌ی تحصیل را بالا برده است. از جمله، اجرای سیاست خرید خدمات آموزشی از مراکز خصوصی و حمایت از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در حوزه‌ی آموزش و طرح فروش مدارس با موقعیت تجاری. در واقع، دولت صرفاً به‌دنبال سیاست‌هایی است تا بار مالی نداشته باشد.

 

  • آمار رسمی مربوط به وضعیت کودکان بازمانده از تحصیل تنها آن دسته از کودکان لازم‌التعلیمی را دربرمی‌گیرد که از نظر رسمی و قانونی شایستگی برخورداری از حق تحصیل را داشته باشند. در نتیجه، کودکان مهاجر (به‌خصوص کودکان افغان) و کودکانی که به هر دلیل شناسنامه ندارند، در این آمار گنجانده نمی‌شوند. لذا، هر برنامه و سیاستی که به‌دنبال کاهش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل است، باید ابتدا برای شناسایی و ردگیری همه‌ی این کودکان اقدام کند.

***

گزیده‌ای بزرگ‌تر از این فصل به صورت PDF از اینجا دریافت کنید: آموزش کودکان در ایران با تأکید بر کودکان بازمانده از تحصیل

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *