باغچه‌داران کوچک (معرفی یک مقاله)

🔹 عنوان مقاله‌ی اصلی: باغچه‌داران کوچک و کمک به کودکان محک (معجزه‌ی آزاد گذاشتن کودکان دبستانی)

🔹 منبع: روزنامه اعتماد، شماره ۳۸۴۴، تاریخ ۹۶/۴/۱۲، صفحه ۸ (قابل دسترس در این آدرس)

 

بخش آغازین این مقاله:

کمک به کودکان کار یا بچه‌های مبتلا به سرطان؟ این سوال مهم ترین دغدغه دختران کلاس پنجم یکی از مدارس تهران در آخرین روزهای بهار بود. پس از هفته ها تلاش برای پرورش گل و گیاه، ۲۰۰ هزارتومان سود کرده بودند و باید تصمیم می گرفتند با درآمدشان چه کنند: می توانیم به بچه هایی که باید مثل ما به مدرسه بروند و درس بخوانند کمک کنیم، کسانی که نمی توانند هیچ کدام از اینها را داشته باشند چون باید کار کنند و پول درآورند. شاید هم باید کار دیگری کرد، بچه های کار لااقل سالم هستند و می توانند کار کنند اما بچه هایی که به سرطان مبتلا هستند و پولی هم برای درمان ندارند چه؟

هدا جعفری، معلم پژوهش مدرسه ای است که طرح «باغچه سیار» در کلاس او اجرا شد و حالا از تصمیم گیری درباره مهم ترین دستاورد غیر درسی کلاسش می گوید: «کلاس دو دسته شده بود. دو تا از بچه های مدرسه به سرطان مبتلا شده بودند و پیش تر، نه تنها در کلاس من که در باقی کلاس ها، درباره مشکلاتی که بیماران مبتلا به سرطان دارند حرف زده بودیم. به همین دلیل تعداد طرفداران اهدای پول به محک بیشتر بودند. با این حال تعدادی از بچه ها هم کودکان کار را نیازمندتر می دیدند. بحث حسابی داغ بود و هر دو گروه تلاش می کردند همدیگر را متقاعد کنند.»

***

این مقاله، شرح فعالیتی توسط عده‌ای از دانش‌آموزان دبستانی است؛ طرح «باغچه‌ی سیار»، که با همت خانم هدا جعفری، معلم پژوهش این دانش‌آموزان، آغاز شده و به سرانجام رسیده است.

این برنامه، با یک سؤال شروع شد: مدرسه چه مشکلاتی دارد؟ بچه‌ها، با این سوال در ذهن، به تماشای مدرسه رفتند و در مورد مشکلات بحث کردند. در نهایت، به نظر می‌رسید که خشک و بی‌روح بودن حیاط و فضای کلاسی، یکی از مشکلات مهم باشد. دانش‌آموزان راه‌حل‌هایی را فهرست کردند، و دست‌آخر گفتند که می‌توانند گلدان‌هایی سبک و زیبا را، در جاهای مختلف حیاط و کلاس‌ها قرار دهند.

این آغاز برنامه‌ی «باغچه‌ی سیار» بود. کار با عده‌ای داوطلب شروع شد، و دانش‌آموزان بیشتری نیز به برنامه پیوستند. هدف، آماده کردن گلدان‌های لازم برای مدرسه بود.

این برنامه، زمینه را برای آموزش مهیا کرد. از آموزش ریاضیات و زیست‌شناسی گرفته، تا آموزش بحث و گفتگو و کارِ گروهی. به علاوه، پای خانواده‌ها هم به برنامه باز شد، و ارتباط خانواده‌ها و مدرسه محکم‌تر شد.

دست‌آخر بچه‌ها توانستند نمایشگاهی از گلدان‌های اضافی ترتیب دهند. بچه‌ها پس از بحث و گفتگو، تصمیم گرفتند سود فروش این گلدان‌ها را صرف بهبود کودکان مبتلا به سرطان کنند.

یادگیری از راه خدمت

این برنامه، یک نمونه از شکلی از آموزش است که به «یادگیری از راه خدمت» (service learning) شهرت دارد. در دل یک فعالیت عام‌المنفعه، دانش‌آموزان با راهنمایی معلم، مطالبی که باید را در حوزه‌های گوناگون می‌آموزند.

در مقاله، این توضیحات را درباره‌ی این سبک آموزش می‌بینیم:

یادگیری از راه خدمت میوه جنبش «آموزش مترقی» است که در آخرین سال های قرن نوزدهم شکل گرفت. نظریه‌پردازان و اندیشمندان این جریان ترقی در امر آموزش را کلید شکوفایی اجتماعی می‌دانستند و می‌خواستند نهاد آموزش از اسارت دیدگاهی که یادگیری را به «آماده شدن برای ورود به دانشگاه» تقلیل می‌داد، برهانند. از نظر آنها «یادگیری از طریق تجربه و با هدف آمادگی برای حل مسائل دنیای واقعی» دیدگاهی بود که به تحقق عدالت اجتماعی و پرورش شهروندانی مسئول و عمل‌گرا منجر می‌شود.

ترقی‌خواهان معتقد بودند عالی‌ترین شکل یادگیری زمانی محقق می‌شود که یادگیرندگان به جای خواندن کتاب‌های سنگین در اتاق‌های بسته، آزادانه دست به کار اقدام و عمل شوند و تجربه کنند. در سایه این نگاه به مساله آموزش بود که «یادگیری از راه خدمت» در آخرین سال‌های دهه ۱۹۷۰ متولد شد. در این روش معلم به کتاب درسی محدود نمی‌شود: همراه دانش آموزان به خارج از محیط کلاس و مدرسه می‌رود و به بچه ها کمک می‌کند میان مطالب درسی و زندگی روزمره ارتباط برقرار کنند، مشکلی از دنیای پیرامون‌شان را پیدا کنند که می‌شود با تکیه بر آموزه‌های مدرسه آنها را حل کرد و بعد برای حل آن برنامه ریزی می‌کنند. این خدمت می‌تواند انتشار یک خبرنامه در مدرسه باشد، برگزاری جشن یلدا برای دانش آموزان مدرسه‌های همجوار یا رنگ کردن دیوار مدرسه.

نمونه‌هایی از سرتاسر دنیا

نشریه‌ی بالاکناما – balaknama.org

بخش پایانی مقاله، به معرفی سه برنامه‌ی آموزشی از کشورهای دیگر، که ذیل برنامه‌های «یادگیری از راه خدمت» دسته‌بندی می‌شوند اختصاص یافته است.

یکی از این برنامه‌ها، نشریه‌ای است که در دهلی منتشر می‌شود: نشریه‌ی «بالاکناما». اما این نشریه یک ویژگی متمایز دارد: اعضای هیأت تحریریه‌ی آن، کودکان کار و خیابان هستند.

«بالاکناما» که به معنای صدای کودکان است، امکانی است برای ۱۰ هزار کودک بی‌خانمان در دهلی که از زندگی‌شان بنویسند، صدای‌شان را به گوش شهروندان برسانند و نوشتن تمرین کنند.

چاندنی، یک دختر ۱۸ ساله اهل دهلی که موسس این نشریه است به خبرنگار گاردین می گوید: بسیاری از نویسندگان این نشریه بعد از پیوستن به تحریریه شروع می‌کنند به یادگیری خواندن و نوشتن به همین دلیل تمرین نوشتن اینجا یک هدف و البته یک چالش اساسی است.

بالاکناما دو روپیه است و هشت هزار نسخه از آن منتشر می شود. بیشتر شماره ها به صورت رایگان در ایستگاه‌های پلیس و سازمان ها و انجمن های حامی حقوق کودک پخش می‌شود تا شهروندان با مسائل این کودکان بیشتر آشنا شوند.

🔹متن کامل مقاله در این آدرس در دسترس است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *